درباره من
از حـال ِ مَن میپُرسی ؟
نَفـس میکِشَم تا به جـای مُرده ها
خاکـَم نکُننـد !
اینگونه است حال ِ مَن
هیچ نپـُرس :( ..............................................
مسکینی دیدم با کفش پاره ، شکر میکرد خدارا
گفتم که کفش پاره شکر کردن نداره !
گفت: یکی شکر میکرد دیدم که پا نداره !
گاهی کسی را دوست داریم اما او نمیفهمد :(
گاهی کسی ما را دوست دارد اما ما نمیفهمیم
خلاصه یه مشت نفهم دور هم جمع شدیم تشکیل اجتماع دادیم ! :))