اواخر بهمن ماه 1392 رئیس گروه پیش دبستانی وزارت آموزش و پرورش از حذف زبان فارسی در مقطع پیش دبستانی و جایگزینی آن با زبانهای محلی خبر داد. وی به خبرگزاری مهر گفت: «در گذشته آموزش بر مبنای زبان مادری از سوی معلم ممنوع بود که درحال حاضر این ممنوعیت برداشته شده است. مبنای آموزشهای ما در مناطق دو زبانه، زبان مادری است».
خبر فوق باعث شده تا بار دیگر جناب سالار سیف الدینی قلم به دست گرفته و در روزنامه ابتکار[1] مقاله ای در جهت تبیین تئوری تحدید آزادی های مدنی و مشروع اکثر ملت ایران به رشته تحریر بیاورد. بخشی از این مقاله تکرار مکررات قبلی است که در مطلب قبلی ام[2] به آنها پاسخ دادم. به سایر بخش های مقاله وی ذیلا اشاره و پاسخ داده می شود.
آقای سیف الدینی در بخشی از مقاله شان نوشته اند:
"یکم- فلسفه وجودی تاسیسی به نام پیش دبستانی و الزامی بودن آن در مناطق دو زبانه،جهت آشنایی اجمالی دانش آموز با فضای رسمی و آموزشی بود که روح آن برخاسته از زبان ملی و مشترک است. قانون اساسی از شراکت مردم ایران در زبان فارسی صحبت کرده و آن را زبان مشترک میداند. مفهوم شراکت به معنی نقش آفرینی همه افراد ایرانی در طول تاریخ در صورت بندی این زبان و مسئولیت این افراد در حفظ و تداوم آن است. دراین صورت حذف یا کمرنگ شدن زبان فارسی از مقطع پیش دبستانی و جایگزینی آن با زبانهای غیرمشترک و محلی با فلسفه وجودی این موسسه منافات دارد و گامی بسوی خاص گرایی محسوب میشود.
دوم- اصل15قانون اساسی زبان فارسی را زبان رسمی کشور میداند که «همه» کتب درسی میبایست،باین زبان تنظیم شود.مستنبط از این اصل وجوب،لزوم و رسمیت زبان فارسی است. با توجه به «بحث واجب بودن مقدمه واجب» در علم کلام و اصول، کاربرد زبان فارسی در پیش دبستانی نیز الزامی است.به تعبیر دیگر ملازمه ای منطقی بین تعلیم به زبان فارسی در پیش دبستانی و رسمیت زبان فارسی در دبستان برقرار است. بنابراین هرگونه بخش نامه برخلاف این اصل قانون اساسی غیرقانونی بوده و قابلیت ابطال در دیوان عدالت اداری دارد.
سوم- اما آنچه در رویه و عمل نظام آموزشی شاهد هستیم لزوما با قانون منطبق نیست. یعنی اکنون سالها است که بسیاری از معلمین در مناطق دو زبانه دروس را به زبان محلی به دانش آموزان میدهند و محاوره دانش آموز- آموزگار در اکثریت موارد به زبان محلی است.به این ترتیب در عمل خبری از کاربرد زبان فارسی در مدارس نبوده و فقط مفردات و مکتوبات درسی به فارسی تنظیم شده اند. در بسیاری موارد معلم حتی دستور ادبیات فارسی را نیز به زبان محلی تدریس میکند که یک تناقض چالش زا محسوب میشود. سیاست بومی گزینی آموزش و پرورش نیز در راستای تقویت همین پدیده بوده است زیرا از نظر آموزش و پرورش تدریس کتب فارسی به زبان مادری، ایرادی ندارد. اما در عمل این روند باعث افول کیفیت آموزش و تواناییهای کلامی دانش آموزان شده. به همین دلیل است که به نظر میرسد تشدید این سیاستها از جمله حذف فارسی از پیش دبستانی، اندک رمق باقیمانده برای این میراث مشترک را نیز از بین برده و روند فارسی زدایی را سبب خواهد شد."
نویسنده محترم مقاله که نص صریح قانون را بر تفسیر آن مقدم می دارند و لزوم اینکه کتاب های درسی باید به زبان فارسی باشد را به نتیجه تدریس هم باید به زبان فارسی باشد می رسانند و حتی تهدید می کنند در صورتی که گفته های رئیس گروه پیش دبستانی وزارت آموزش و پرورش جامه عمل بپوشد و بخشنامه ای در این زمینه صادر شود آن را در دیوان عدالت اداری ابطال خواهند کرد؛ توجه نمی کنند که همین نص صریح قانون فقط از متن کتب درسی و سایر اسناد رسمی سخن می گوید و در مورد گفتگو و مکالمه در محیط های رسمی ساکت است. چنانچه به اعتراف ایشان معلمان بسیاری هستند که حتی دستور زبان فارسی را هم به زبان غیر فارسی تدریس می کنند و کسی هم تاکنون نتوانسته با تکیه بر قانون اساسی و سایر قوانین آنان را از این کار بازدارد. ضمن اینکه گفتگوی معلم با دانش آموزان به زبان مادری با اصول اعتقادی ما هم منافاتی ندارد، چنانچه در آیه چهارم از سوره ابراهیم(ع) آمده است:
"وَ مََا أَرسَلنََا مِن رَسُولٍ إِلاََّ بِلِسََانِ قَومِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُم فَیُضِلُّ اَللََّهُ مَن یَشََاءُ وَ یَهدِی مَن یَشََاءُ وَ هُوَ اَلعَزِیزُ اَلحَکِیمُ
و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم ، تا [حقایق را] برای آنان بیان کند . پس خدا هر که را بخواهد بیراه میگذارد و هر که را بخواهد هدایت میکند ، و اوست ارجمند حکیم."
نکته دیگری که ایشان از نظر مغفول داشته اند این است که آموزش پیش دبستانی اصولا فاقد کتاب متنی است و تمامی آموزش ها در آن عملی و شفاهی است و آموزش به زبان غیر فارسی در آن به علت نداشتن کتاب متنی منافاتی هم با اصول قانون اساسی نخواهد داشت و گامی منطبق با اصول حقوق بشری و کنوانسیون های حقوق کودکان خواهد بود.
اخیرا وزیر آموزش پرورش سیاست آموزش و پرورش در استخدام نیروی جدید را "از بوم بر بوم" و آن را جزئی از طرح ساماندهی نیروی انسانی در وزارتخانه اعلام نموده اند. نکته ای که به مذاق نویسنده محترم خوش نیامده و به صورت زیرکانه ای از "سیاست بومی گزینی آموزش و پرورش" انتقاد نموده اند. این انتقاد یادآور طرح "مدارس مادرانه" محمود افشار[3]، طرح "مبادله جوانان" جواد شیخ الاسلامی[4] به دولت پهلوی و پیشنهاد "تبعید معلمان آذربایجان" پرویز ورجاوند[5] به دولت سید محمد خاتمی است. از آنجایی که روزنامه ابتکار به عنوان ناشر این مقاله از روزنامه های طرفدار دولت محسوب می شود، مقالات آن را نیز نوعی خط دهی به نیروهای دولتی می توان به شمار آورد. از روزنامه ای مانند ابتکار که داعیه اصلاح طلبی و آزادی های مدنی دارد، گام نهادن در راه تئوری پردازی برای محدودیت آزادی های مشروع و قانونی دور از انتظار است.
--------------
[1] روزنامه ابتکار - نسخه شماره 5855 – دوشنبه 15 اردیبهشت ماه 1393
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=130726
[2] http://www.miyanali.com/RS205/51
[3] محمود افشار در وصیت نامه اش در مورد مصرف درآمد موقوفات بنیاد افشار می نویسد: "بعد از تعمیم زبان فارسی و وحدت ملی که باید هدف اصلی باشد منظور های دیگری که این موقوفات برای آنها بنیاد یافته و اساسنامه آن نوشته شده توجه خاص به نسل جدید از راه آموزش و پرورش کودکان بوسیله کودکستان شبانه روزی نمونه و تربیت اجتماعی و سیاسی جوانان …خواهد بود…که بر این ها اضافه شود "مدرسه های مادرانه" در آذربایجان" منظور از مدارس مادرانه مدرسه های شبانه روزی است که در آن کودکان بدون ارتباط با خانواده و اجتماع صرفا به زبان فارسی آموزش ببینند.
[4] جواد شیخ الاسلامی در کتاب قتل اتابک می نویسد: "نیز می توان کودکان آذربایجانی و زنجانی و خوزستانی (اعم از دختر و پسر) را به سیستم مبادله جوانان که در اروپا مرسوم است برای یکی دو سال در خانواده های محترم فارس …. به عنوان مهمان پذیرفت و از این راه به ترویج و تحکیم زبان فارسی پرداخت و…"
[5] پرویز ورجاوند در تاریخ 1379/7/12 نامه ای به رئیس جمهور وقت -سید محمد خاتمی- می نویسد و پس از مقدمه چینی و ابراز نگرانی از وحدت ملی!(گویی نگرانی همه کسانی که حقوق مشروع بیشتر جمعیت ایران را انکار می کنند، وحدت ملی است) به ایشان پیشنهاد می کند: "جناب رئیس جمهور، ایجاب می کند در قبال این حرکت خطرناک سیاسی که از بیرون مرزها بشدت حمایت می شود با قدرت و درایت برخورد بگردد و از گسترش آن جلوگیری شود راهکارهای بسیاری در این باره وجود دارد باید در یک ستاد مرکب از کارشناسان و صاحبنظران درباره آن تصمیم گیری شود. باید سیاست بهره جستن از آموزگاران ، دبیران و استادان بومی در برخی استانها مورد تجدیدنظر جدی قرار بگیرد و با اتخاذ شیوه های سنجیده شده شرایطی پدید آید تا محوربودن زبان فارسی بعنوان زبان اصلی آموزش مورد تاکید قرار گرفته و با تنظیم برنامه های پرجاذبه جانبی ، کوشش گردد تا جایگاه آن به گونه ای دلخواه تثبیت شود"