درباره من
تولد ستاره ها تو سحابیاست. اینطوری میشه که مولکولای هیدروژن تو نواحی بزرگی از فضا پراکندن و بعدش آروم آروم بهم نزدیک میشن و وقتی که ستاره به تعادل هیدرودینامیکی برسه، پیش ستاره است و وقتی که بتونه همجوشی هسته ای انجام بده تا انرژی خودشو آزاد کنه، یه ستاره ی رشته اصلی میشه. هر ستاره دوره ی عمر داره که به نوع ستاره اش بستگی داره. ستاره های بزرگ با نور بیشتر و حرارت زیاد عمر کمتری نسبت به ستاره های کوچیک و کم نور دارن. آخر عمر هر ستاره بستگی به میزان ذخیره ی همون هیدروژن داره. وقتی که هیدروژن تو ستاره تموم بشه، هلیوم تبدیل به سوخت اصلیش میشه و به جای هیدروژن، هلیوم میسوزه. سوختن هلیوم باعث میشه که ستاره خیلی خیلی گرم بشه که تا اون زمان تو ستاره پیش نیومده بود. این مراحل گرم شدن تا سوزوندن هلیوم ادامه پیدا میکنه چون تولید آهن که از همجوشی سیلیسیم بوجود میاد، گرماگیره، نه گرماده. بخاطر همین برای اینکه آهن تولید بشه، این همه گرما لازمه.
مرحله ی بعدی بازم بستگی به نوع ستاره اش داره که ستاره های خیلی بزرگ پس از این مرحله اونقدر منبسط میشن که دیگه نمیتونن جاذبه ای رو روی سطح بیرونی خودشون داشته باشن و پس از اون این ستاره ها منفجر و تبدیل به نواختر میشن. هر چقدر ستاره بزرگتر باشه، میزان نواخترش بیشتر میشه. ستاره های پرجرم تبدیل به ابرنواختر میشن. بعدش، ادامه ی عمر این ستاره ها به نوع نواخترشون بستگی داره. نواخترای معمولی تبدیل به ستاره های اصطلاحا کوتوله میشن و عمر طولانی رو آغاز میکنن. اما ابرنواخترا تو خودشون فرو میریزن! و بسته به جرم هسته شون، ستاره های خیلی کوچیک و چگالی به اسم ستاره های نوترونی بوجود میارن. این ستاره ها عمر طولانی دیگه ای رو درپیش دارن. بعضی از ابرنواخترها هم با تشکیل سحابی باعث بوجود اومدن دوباره ی ستاره ها میشن! چون همین سحابی ها محل تولد و مرگ ستاره ها هستن! اگه جرم ستاره خیلی خیلی بیشتر از این موارد باشه که گفتم اونوقت تبدیل به سیاه چاله میشه. یه سیاه چاله پیروزی جاذبه علیه جرم و ماده محسوب میشه. اطراف سیاه چاله بصورت سطحی ریاضی به اسم افق رویداد تعریف میشه و...