فراموش کردم
اعضای انجمن(54) صفحه اصلی اخبار میانه صفحه اصلی انجمن میانه ای های مؤلف فهرست کتابهای میانه درباره میانه بهمراه جزئیات مقررات انجمنهای سایت
جستجوی انجمن
مدیر انجمن: مهدی عزیزی
مریم یعقوبی (Yalda290 )    

آفتاب می بارد

درج شده در تاریخ ۹۰/۱۲/۲۷ ساعت 21:48 بازدید کل: 4208 بازدید امروز: 367
 

       

 

 

   قاصد منزل سلمی

 

  مریم یعقوبی

  انتشارات آمه

 

کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند / ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند

    قاصد منزل سلمی که سلامت بادش / چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند(حافظ)

 

   در آستانه نو شدن زمین و تولد دوباره طبیعت، خدای مهربان، بذر شادی در کویر قلب ام پخش نمود و بعد از مدتها خبر چاپ کتابی که مدتها برای نگارش آن زحمت کشیده بودم، پیام بودن و ادامه دادن را بر زندگی ام ترسیم نمود. خدای را سپاس ، که با تمام ناشکری ها و گلایه های ما آدمیان همچنان با ماست و چتر حمایت و توجه اش را از آسمان وجودمان دور نمی نماید.  زندگی، ایستگاه بدون توقفی است که برای شادی ها و غم ها و شکست های ما صبر نمی کند و... می گذرد و چه زیباست که  گذر لحظه لحظه موقعیت و فرصت ها که در کنار جاده انتظار ما را می کشند را شکار کرده و به دام اندازیم تا در انتهای مسیر، کوله بارمان مملو از رضایت باشد.

 

«  سلمی همچون گندمزار باران زده، در حالی که قطرات آب را به دستان باد می‌سپرد، به سوی پدر دوید. موهای سیاه رنگش با نوازش شعاع آفتاب همچون خرامیدن ماری، در خلال چشمان سحرانگیزش در نسیم گرم دشت پیچید. علف‌های خشک و کوتاه را به مشت گرفت و طراوت و تازگی آن را به پوزه بزغاله بازیگوشی کشید...»

   " سلمی " نام دختری است که در هر واژه از داستان با او زیستم و درد هایش برایم آشناست. با او قدم برداشتم... قد کشیدم ، گریستم ... خندیدم... دوستش داشتم و دارم و برایش دلتنگم و خرسندم که آن را آفریدم تا قدرت و شجاعت  و توانایی  یک زن را در نگاه او بیان کنم.

 

 

" هیچ نمی‌گوییم

از عشقی كه هر روز

بیشتر می‌میرد.

هیچ نمی‌گوییم

اما اینك

چون موسیقی و سكوت می‌میریم... "

  تشکر می کنم از عزیزی که نیست و سالی است که خورشید نگاهش در  زندگی ام غروب کرده اما یاد و عشقش همچنان در قلبم باقی است و تا همیشه باقی می ماند کسی که مشوق من برای چاپ نوشته هایم بود و اگراصرارهای او نبود، چکنویس هایم گوشه کتابخانه، خاک می خورد. شاید هیچگاه حرفهایم را نخواند اما باید بگویم همچون نگینی در قلب و ذهن من  باقی می ماند و هیچگاه حضور کوتاه و لطفش را فراموش نمی کنم .

   تشکر می کنم از یکی از مدیران محترم سایت جناب آقای " جلال علی اصغری"  که در این زمینه و در طراحی جلد کتاب با کمک یکی از دوستانش مرا یاری رساندند و تکرار می کنم از عضویت در این سایت و داشتن دوستان به این خوبی به خود می بالم و برای همگی آنها سلامت جسم و پایداری روح آرزومندم.... 

 

" برای دریافت کتاب و اطلاعات بیشتر به لینک ذیل مراجعه نمایید:

http://www.iiketab.com/viewbookinfo.aspx?16247

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۲/۲۸ - ۰۰:۵۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
5
1 2 3 4 5


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)