درباره من
مست توام از جرعه و جام آزادم
مرغ توام از دانه و دام آزادم
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
ورنه من ازین هر دو مقام آزادم
علی 1369/10/19 ساکن شهری ک در آن وقتی کسی میمیرد میگن راحت شد
اگر چه جای دل دریای خون در سینه دارم
ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم
اگر چه روبرویی مثل آئینه با من
ولی چشمام بس نیست برای سیر دیدن
نه یک دل نه هزار دل همه دلهای عالم
همه دلهارو میخام که عاشق تو باشن
حرف آخر .......
چنان دوست می دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
فراقت سخت می آید ولیکن صبر می باید
که گر بگریزم از سختی رفیق مست پیمانم