درباره من
من نه فرشته ام و نه از جنس آسمون
من فقط یه آدمم ،
یه آدم که گاهی زیادی مهربونه گاهی زیادی حساسه
و گاهی هم زیادی مغرور ،
آدمی که دوست داره همه رو دوست داشته باشه
و با همه زلال باشه !
اما افسوس که آدمای دیگه گاهی این چیزا رو حس نمی کنن !!
کاش خدای اون بالاها آدمایی رو سر راه هم قرار بده
که حرف همو بفهمیم ، به یه چیز بخندیم، به یه چیز اشک بریزیم،
و فهم و ادب و ایمان چاشنی صداقت کلاممون باشه .
به همون خدای آسمونا
اینا شعار نیست لااقل برای من نیست
اینا از عمق وجود م بلند میشه
.
.
.
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
نیستم آدم اگر باز نگردم آنجا
زین جهت هست اگر باز کمی دلشادم
.
.
.
.
.
.
بس که دیوار دلم کوتاه اس،هرکه از کوچه تنهایی ما میگذرد،به هوای هوسی هم که شده،سرکی میکشد و میگذرد
.
.
.
.
.
بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان این است
که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد،
نه شعور لازم برای خاموش ماندن
.
.
.
.
هر دو زبان نفهم شده اند
هیچکدام راضی نمیشوند
دل میخواهد عاشق باشد ..
عقل میخواهد عاقل باشد ..
و این است حکایت این روزهای من
.
.
.
.
مــــردم ایــــن شـــهر چقـــدر خوبنـــد . . .
دیدنـــد کـــفش نـــدارم ،
برایـــــم پاپــــوش درســـت کـــــردند . . . !
.
.
.
نه اینکه دردی نیست...
گلویی نمانده برای فریاد...
.
.
.
.
یکی نیست ؛ از خدا بپرسه: این ضربه هائی که از زندگی میخوریم !
چند امتیازیه ... ؟؟؟!!
.
.
.
.
خدایــــــــــــا
یه بُر به این زندگیمون بزن شاید دو تا حکم افتاد دستمون
که هر نامردی آسش رو به رخ ما نکشه..
.
.
.
تا جایی که به یاد دارم
اسب ها، درشکه ها را کشیده اند
ولی انعام را درشکه چی گرفته !
به چشمان اسب، چشم بند زده
بر دهانش پوز بند، تا نبیند و حرف نزند
چه آشناست زندگی درشکه چی و اسب هایش...!!
.
.
.
.
فرعون
احمق بود
که مدعی خدایی بود !
زیرک شمایید
که در ردای بندگی
خدایی می کنـــید !
.
.
.
.
.
زمانی کودکی را فهمیدیم که بزرگ شده بودیم
و حرف را زمانی درک کردیم که جز دروغ چیز دیگری برای گفتن نداشتیم ...