وقتي خاطرات بمباران و زمان جنگ را ميخونم منقلب شده و ناخودآگاه در فضاي او زمان قرار ميگيرم دوازدهم بهمن نزديك ساعت ده و نيم صبح بود بعد از اينكه هواپيماها بعثي عراق دبيرستان زينبيه و دبستان ثارالله را بمب باران كرده با عجله خودم رو به جلو مدرسه رسوندم دختران دانش آموزي كه با گريه و با سر وضع خوني در پياده روهاي اطراف نشسته بودند مردم براي نجات بازماندگان و مهار آتشي كه به خاطر و جود تانك نفت بزرگي كه در پشت مدرسه زينبيه قرار داشت با تركشهاي بمب سوراخ شده بود و نفت از آن نشت ميكرد و آتش لحظه به لحظه زيادتر ميشد با كمك مردم تانكر نفت را حركت داده و از مسير آتش دور كردند شهدا و زخمي ها را به بيمارستان منتقل ميكردند به طرف بيمارستان روانه شدم در حياط بيمارستان صحنه هاي عجيبي ديده ميشد هر كسي سر جنازه اي نشسته و ماتم زده بودند جنازه ها در پتو و امثال آن پيچيده شده بودند به طرف ساختمان جديد بيمارستان رفتم مجروحين بمباران در زير زمين بيمارستان مداوا ميشدند چند لحظه اي كمك پرستاران و بهياران بودم برق نبود با فانوس كار ميكردند چند تا لامپ هم روشن بود در داخل كه دكترها با نور آن مشغول عمل جراحي بودند خدا حفظ كند دكتر توفيقي را كه آن زمان به ميانه برگشته بود و مشغول مداوا مجروحين بود ايشان تخصصشان ارتوپدي بود و از پزشكان معروف و بنام اين رشته در آذربايجان به شمار ميرفت ناله و گريه هاي مجروحين و مردم عذابم ميداد حدود ساعت يك ظهر بود احساس گرسنگي كردم راه افتادم به طرف مدرسه ثارالله تا خرابيهاي اونجا رو هم ببينم اين مدرسه روبروي فرمانداري بود درب مدرسه بسته بود و از چند جا به تركشهاي بمب سوراخ بود خرابي زيادي به بار نياورده بود به طرف ميدان معلم راه افتادم روبروي دادگستري بود ساعت حدود دو بود كه صداي آژير همزمان با صداي هواپيماهاي جنگي عراق به گوش رسيد به داخل جوب روبروي دادگستري رفته و در آن دراز كشيدم صداي تركيدن بمب آمد بعد از چند لحظه هواپيماها دور شدند به طرف بيمارستان برگشتم پشت بيمارستان جلو قهوه خانه در جاده ترانزيت بمب به جاي خالي اصابت كرده بود كه زمين را با قطر و ارتفاع زيادي كنده بود و چند نفر هم شهيد شده بودند قسمتي از بدن يكي از شهدا پرت شده بود به طبقه سوم بيمارستان و آنجا رو خوني كرده بود و . . .
به تو افتخار ميكنم شهر كوچك من كه كسي به فكر آباد كردن تو نيست شايد درست نباشد كه بگم سال 56 شهر ميانه يكي از زيباترين شهرهاي آذربايجان در زيباسازي بود در اعتراض هاي مردم به حكومت طاغوت شهر ما خصوصا بلوار شمشيري آسيب جدي ديد ولي كسي بعد از انقلاب آن را آباد نكرد امروز ميانه نه به مسئولين، فقط و فقط به شهداش افتخار ميكند كه اين شهر را با خون خود زينت دادند دور از انصاف است كه از آقاي رحميان كه اهل بناب بودند يادي نكنم كه چقدر در شهر ما كار كرد البته خيلي وقت است كه از ميانه خارج شدم و تقريبا سالي يكبار به ميانه ميام اونم يك و نهايتا دو روز ميمانم و از اينكه ميانه را يك خرابه بيش نميبينم عذاب ميكشم.
تعدادي از سپاهيان كه آن روز دليرانه در مقابل هواپيماهاي عرافي ايستادند و با دوشكا به آنها حمله كردند شهيد اسكندر خانمحمدي شهيد منصور فرقاني كه بعدا در عمليات بيت المقدس درمنطقه مائوت عراق به شهادت رسيدند و چهار تن ديگر از سپاهيان بودند كه به فيض شهادت رسيدند در مورد آمار شهداي زينبيه چيزي كه در ذهنم است به گفته آقاي فريد - پدر شهيد جاويد الاثر محمدرضا(اول) عليجاني فريد دانش آموز سال اول دبيرستان امام خميني محل شهادت عمليات بيت المقدس 2 ارتفاعات مائوت عراق يك سال بعد از بمباران زينبيه - معاون آموزش و پرورش زمان بمباران در يك مصاحبه تلويزيوني 67 يا 68 تن بودند كه در بعضي از جاهاي اين سايت 33 نفر نوشته شده است.
نقل قول:
بهروز احمدخانی:
67 يا 68 تن بودند كه در بعضي از جاهاي اين سايت 33 نفر نوشته شده است.
سلام
شاید شهدا و مجروحین جمعاً 67 یا 68 نفر بوده. تا حالا به آمار توجه نکرده ام.
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
به تو افتخار ميكنم شهر كوچك من كه كسي به فكر آباد كردن تو نيست شايد درست نباشد كه بگم سال 56 شهر ميانه يكي از زيباترين شهرهاي آذربايجان در زيباسازي بود در اعتراض هاي مردم به حكومت طاغوت شهر ما خصوصا بلوار شمشيري آسيب جدي ديد ولي كسي بعد از انقلاب آن را آباد نكرد امروز ميانه نه به مسئولين، فقط و فقط به شهداش افتخار ميكند كه اين شهر را با خون خود زينت دادند دور از انصاف است كه از آقاي رحميان كه اهل بناب بودند يادي نكنم كه چقدر در شهر ما كار كرد البته خيلي وقت است كه از ميانه خارج شدم و تقريبا سالي يكبار به ميانه ميام اونم يك و نهايتا دو روز ميمانم و از اينكه ميانه را يك خرابه بيش نميبينم عذاب ميكشم.
بهروز احمدخانی: 67 يا 68 تن بودند كه در بعضي از جاهاي اين سايت 33 نفر نوشته شده است.
شاید شهدا و مجروحین جمعاً 67 یا 68 نفر بوده. تا حالا به آمار توجه نکرده ام.