سلام
فصل عوض شده ، شب دیر می رسد و برای رفتن به منزل بعد از کار بعد از ظهر، فرصت بیشتری دارم. از مقابل ساختمان پاسارگاد واقع در میدان معلم که عبور می کنم یاد قول و قرارم می افتم. نگاهی به پنجره های طبقه سوم ساختمان می اندازم ، طبقه ای که دفتر وکالت آقای حسین رزمی و همکارشان آنجاست تا ببینم چراغ ها روشن هست یا خیر. اگر روشن باشد شاید بتوانم به قول و قرار چند ماهه ای که با آقای رزمی دارم برای گرفتن بیوگرافی شان مزاحم شان بشوم. چند اثرشان را در وب سایت معرفی کرده ایم ولی مطلبی حتی مختصر در مورد خودشان نداریم. چند ماه پیش در همان خیابان دیدمشان و قراری گذاشتیم ولی یا در میانه نبودند یا من در ساعت اداری بیرون نیستم شاید هم اگر باشم ایشان سرکارشان در دادگستری و جاهای مختلف و شهرهای دیگر هستند. بالاخره همینطور چند ماه عقب افتاده. نمی دانم چرا عقلم نرسیده تلفنی مصاحبه کنم، یا رودر رو بهتر از آب درمی آید. آنلاین هم چیزی در همان حد می شود ولی متوجه می شوم ایشان اهل چت و اینترنت نیستند که بشود از این طریق استفاده کرد. آقای رزمی را در مغازه ای می بینم تصمیم گرفته ام جلو بروم و ضمن عذرخواهی بالاخره درخواستم را به نتیجه برسانم. منتظر می شوم کارشان تمام می شود. دنبالشان راه می افتم تا به جلوی ساختمان می رسیم. جلو می روم و دوباره با خجالت خودم را معرفی می کنم و قرارمان را یادشان می اندازم. این دفعه می خواهم دست خالی برنگردم در نتیجه با هم وارد دفترشان می شویم و ساعتی گفت و گو می کنیم. در مورد آثارشان و اینکه چه شد که شاعر شدند؟ چیزهای خوبی شنیدم و یاد گرفتم که امیدوارم شما هم از دانستنش که در ادامه می آید لذت ببرید. تعجیل در ارسال این مطلب به سایت باعث شد نتوانم آن را بصورت سوال و جواب تنظیم کنم که دلم می خواست باشد، اشکال و ایراد احتمالی در مطلب از بنده هست و قبلاً پوزش می خواهم.
آقای حسین رزمی ، متولد 22 مهرماه 1349 در تهران هستند. دو خواهر دارند و تنها پسر خانواده اند.متأهل و دارای سه فرزندند. یک خواهرشان هم ساکن میانه هستند. سه سال اول از تحصیلات دوره ابتدایی را در روستای قوشا بلاق از بخش کاغذکنان شهرستان میانه گذرانده اند چون برای تنها نماندن پدربزرگشان در روستا چند سالی پیش پدربزرگ بوده اند. این دوران را در آشناییشان با زبان ترکی و فرهنگ آذربایجانی مؤثر می دانند. بقیه تحصیلاتشان، ابتدایی و راهنمایی و متوسطه در تهران بوده. در دبیرستان رشته ی تجربی خوانده اند. ولی چون در کنکور تجربی از رشته هایی که علاقه زیادی نداشته اند قبول می شوند ترجیح می دهند که خدمت مقدس سربازی را بگذرانند و از 1368 تا 1370 سربازی را در تهران می گذرانند. بعد از سربازی حدود سه سال در شرکتی در شغل نقشه برداری مشغول کار می شوند. در این زمانها مطالعات هنری داشته اند ولی تالیف و سروده ای نداشته اند. پدرشان اهل هنر و شعر هست. علاوه بر شغل نقاشی ساختمان که داشته اند گاهی تابلوهای نقاشی می کشیده اند و اهل خواندن کتاب و مخصوصاً کتابهای شعر ترکی بوده اند. با ادبیات ترکی و شعر و هنر در خانواده آشنا شده اند. در کنکور علوم انسانی شرکت می کنند و از سال 1373 تا 1376 در دانشگاه زنجان رشته حقوق می خوانند. اولین شعرهایشان را از سال 1373 شروع به سرودن کرده اند. همان سالهایی که بواسطه تحصیل در شهر زنجان از جلسات انجمن ادبی تحت نظر حوزه هنری زنجان به نام ((ایشیق)) بهره می برده اند. در این انجمن با اساتید بزرگی همچون عباس بابایی، توکل غنی لو، دکتر محمد رضا کریمی و شاعران مطرح زنجان که نامشان از قلم افتاد ... آشنا شده و از حضورشان بهره ها برده اند. ضمن اینکه از تاثیر خوب دوستان و اساتید دانشگاهشان یاد می کنند.
بعد از اتمام تحصیلات بنابرعلاقه شخصی شان محل کارشان را میانه انتخاب می کنند در نتیجه بعنوان مشاور حقوقی فرمانداری میانه سه سال مشغول کار می شوند، سپس با گذاراندن مراحل و آزمونها و گزینش های نه چندان آسان، مجوز وکالت می گیرند و از آن زمان دفتر مشاوره حقوقی در میانه دارند و در خدمت همشهریان هستند.
قبل از انتشار کتابهایشان با مطبوعات کشوری و استانی همکاری داشته اند ولی الان آثارشان را در کتابهایشان منتشر می کنند و ارتباط زیادی با مطبوعات ندارند. از طریق منتشر شدن کتابهایشان و انتشاراشعارشان در سایتهای اینترنتی، آثارشان مورد توجه محافل ادبی ایرانیان ترک زبان و ترک زبانان کشورهای مختلف مانند جمهوری آذربایجان، سوئد، آلمان و ترکیه و ... قرار گرفته است که به عنوان نمونه چاپ شدن اشعار و اخبار انتشار کتابشان و ... در نشریه قانون - عدالت حقوقدانان جمهوری آذربایجان می توان اشاره کرد. البته گلایه هایی هم از آنها دارند که مطالبی خلاف واقع از زبان ایشان چاپ کرده اند. با شاعرانی از جمهوری آذربایجان مانند سیران سخاوت و حسین باقیر اوغلو و ... ارتباط نزدیک دارند که منجر به انتشار کتابهایی از ایشان در ایران شده و آثار ایشان نیز در جمهوری آذربایجان در دسترس شاعران آنجا قرار گرفته است.
در مورد شعر ترکی آذربایجانی در ایران و جمهوری آذربایجان معتقدند که از لحاظ محتوی شعر ما قویتر هستیم ولی از لحاظ فرم، شعر آنها راحت هست.
گفتگوهایی برای استفاده از آثارشان توسط خوانندگان مطرح باکو انجام شده که هنوز منجر به تولید ترانه ای نشده است.
آقای رزمی کتابهای ((گولـله لر اوینی ، گوللر ییخاجاق)) در نوبت چاپ و ((اویم دن ، ِاوینه)) را در دست آماده سازی برای انتشار دارند. البته مراحل گرفتن مجوز چاپ و سپس انتشار طولانی هست و در سالهای گذشته موفق به انتشار کتابهای زیر شده اند :
1- یاریم یاردیر ، یارام یارا (1385)
2- اوچان قوشلار سن اوخویان ماهنی لاردیر (1387)
3- ساده سن و گؤزل بیر سلام کیمی (1387)
4- هارای سوکوت ألیندن (1390)
هر چهار اثر مکتوب شان شعر ترکی است که با هر دو خط فارسی و لاتین منتشر شده است.
می پرسم با شعر فارسی چطورید؟ پاسخ می دهند اگر از دستم بربیاید شعر فارسی هم می گویم.
نقل می کنند که فدریکو مایور گفته بود با کاهش تعداد سرایندگان شعر در جهان، صلح جهانی به خطر می افتد چون با شعر لطافت در جوامع گسترش پیدا می کند و آقای رزمی محور شعرهای خود را ((صلح ، عشق و آزادی))، قرار داده اند.
در فراخوان شعر صلح یونسکو این شعر ایشان که در کتاب ((اوچان قوشلار سن اوخویان ماهنی لاردیر)) چاپ شده است برگزیده شده :
(( پوزولماسین ایلاهی
سیلاحلارین لوله سینده -
هؤرومجه یین
بالاسینا اوخودوغو لایلاسی ...))
و این موضوع دلیل انجام مصاحبه و چاپ در نشریه قانون - عدالت باکو شده است. البته خودشان اطلاعی از این فراخوان نداشته اند و ارسال اثر توسط دیگران صورت گرفته است.
ترجمه فارسی شعر نقل به مضمون چنین می شود :
الهی، لالایی عنکبوت لانه کرده در لوله ی سلاح ها برای کودکش برهم نخورد... یعنی لوله ی سلاح های جنگی با تار عنکبوت بسته بماند.
(هؤرومجه = عنکبوت ، بافتن، مانند بافتن موی سر دختران ، هؤرمک گفته می شود و شاید از این لحاظ عنکبوت که تار مخصوص خودش را می تند در زبان ترکی هؤرومجه گفته شده.)
در سالهای اخیر آقای رزمی اشعارشان را در قالب سی دی صوتی نیز منتشر کرده اند. در این مورد هم سوالاتی از ایشان داشتم که پاسخ شان در ادامه می آید.
با توجه به اینکه کتابخوانی در جامعه ی ما وضعیت مناسب و درخوری ندارد و مردم بیشتر علاقه به شنیدن شعر همراه با موسیقی نشان می دهند تا خواندن شعر از روی کتاب. تصمیم گرفتم با همکاری دوستان و هنرمندانی اشعارم را در قالب سی دی منتشر کنم.
چند دقیقه منتخب از آلبوم صوتی قوشابولاق را از اینجا بشنوید
در آلبوم صوتی یارای خانم سولماز یوسفی و آقای جمال رحمتی همکاری داشتند که هر دو اصالتاً از همشهریان (کاغذکنانی) هستند و همچنین آقای جلیل درهمجانی که در آلبوم قوشابولاق همکاری کرده اند. با اینکه امکان استفاده از هنر سایر هموطنان نیز بود ولی به دلیل علاقه به همکاری با همشهریان ترجیح دادم با ایشان کار کنم. آقای جمال رحمتی از گرافیستهای مطرح کشور هستند، برادر آقای رحمتی بنام جلال رحمتی از مجسمه سازان مشهور هستند که آثارشان در مناطق مختلف شهر زنجان زینت بخش میادین و خیابانهاست.
ضمن صحبتهایمان یادی از مرحوم آقای احمدی می کنیم و در مورد توانایی های علمی و ادبی شان صحبت می کنند که جای ایشان خالی هست، چشمم به تصویری با ویرایش هنرمندانه ی گرافیکی که از مرحوم احمدی در اتاقشان بالای سرشان نصب کرده اند می افتد و با خود می گویم قدر زر زرگر بداند قدر گوهر گوهری، با اینکه در سالهای گذشته در محل کار با هم ارتباط داشتیم ولی به اقتضای شغلمان بحث ها و صحبتها و نظرات در مورد کلاس و درس و دانش آموزان بودند و شناختی از سایر ویژگیهای علمی و توانائی های ایشان نداشتیم.
آقای حسین رزمی هم اکنون در مقطع کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی ادامه تحصیل می دهند.
برای ایشان و همه هنرمندان همشهری آرزوی موفقیت می کنیم و از اینکه این گفت و گو را پذیرفتند بی نهایت سپاسگذاریم.
آقای رزمی(نفر اول) در کنسرت موسیقی آذربایجانی در شهر زنجان(عکس از zanjanli.com )
مطالب مرتبط :
منتشر شد: آلبوم صوتی یارای
منتشر شد : سی دی صوتی قوشابولاق
((هارای سوکوت ألیندن)) اثر جدید آقای رزمی