بسمه تعالی
قرآن که از هرگونه کژی و انحراف و تحریف مصونیت دارد، کتاب جامعی است که به تمام ابعاد زندگی بشر از جمله
مسائل سیاسی نظر دارد. در قرآن صدها آیه مربوط به مسائل سیاسی است و در روایات، پیامبر اکرم و اهل بیت
معصومش علیهم السلام با لقب «ساسة العباد» معرفی شده اند. ناگفته پیداست که سیاست در قرآن برای به
پاداشتن عدالت در سایه حاکمیت خداوند و انبیای الهی، با توکل بر او و حمایتهای غیبی اوست.
اگر دین از سیاست جدا بود، آن گونه که سکولارها میگویند، نباید انبیا و یارانشان کشته یا تبعید یا شکنجه
میشدند. «وَ یقتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الحَقِّ» (بقره،61)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم به حضرت شعیب اعتراض نمیکردند که چرا مانع آزادی آنان
در هرگونه تصرف مالی میشود. «قالُوا یا شُعَیبُ أَصَلاتُکَ تَأمُرُکَ أَن نَترُکَ ما یعبُدُ آباؤُنا أَو أَن نَفعَلَ فی أَموالِنا ما
نَشاء» (هود، 87)
اگر دین مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، حضرت یوسف خودش را برای خزانهداری مصر کاندیدا نمیکرد. «قالَ اجعَلنی عَلی خَزائِنِ الأَرضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» (یوسف، 55)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از حضرت موسی آب نمیخواستند. «وَ إِذِ استَسقی مُوسی لِقَومِهِ فَقُلنَا اضرِب بِعَصاکَ الحَجَرَ فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَیناً قَد عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشرَبَهُم» (بقره، 60)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از حضرت عیسی، غذا نمیخواستند. «إِذ قالَ الحَوارِیونَ یا عیسَی ابنَ مَریمَ هَل یستَطیعُ رَبُّکَ أَن ینَزِّلَ عَلَینا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ» (مائده، 112)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از ذوالقرنین امنیت نمیخواستند. «قالُوا یا ذَا القَرنَینِ إِنَّ یأجُوجَ وَ مَأجُوجَ مُفسِدُونَ فِی الأَرضِ فَهَل نَجعَلُ لَکَ خَرجاً عَلی أَن تَجعَلَ بَینَنا وَ بَینَهُم سَدًّا» (کهف، 94)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، انبیا به دنبال تأمین مسکن مردم نبودند. «وَ أَوحَینا إِلی مُوسی وَ أَخیهِ أَن تَبَوَّءا لِقَومِکُما بِمِصرَ بُیوتاً وَ اجعَلُوا بُیوتَکُم قِبلَةً» (یونس، 87)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از انبیا تعیین فرمانده نظامی را نمیخواستند. «إِذ قالُوا لِنَبِی لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکاً نُقاتِل فی سَبیلِ اللَّهِ» (بقره، 246)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، خداوند به حضرت داود زره سازی نمیآموخت. «وَ عَلَّمناهُ صَنعَةَ لَبُوسٍ لَکُم لِتُحصِنَکُم مِن بَأسِکُم» (انبیاء،80)
*****در قرآن، نفی طاغوت مقدمه ایمان است. یعنی تا طاغوتها را زیر پا نگذاریم به ایمان نمیرسیم. «فَمَن یکفُر بِالطَّاغُوتِ وَ یؤمِن بِاللَّهِ» (بقره، 256)****
چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که بزرگترین نامههای حضرت علی(ع) در نهج البلاغه نامه سیاسی است.
چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که اولین مأموریت حضرت موسی مبارزه با فرعون «اذهَب إِلی فِرعَونَ إِنَّهُ طَغی» (طه،24) و آزاد سازی مردم از اسارت بود. «أَن أَرسِل مَعَنا بَنی إِسرائیلَ» (شعراء،17)
در آیات قرآن، کلمات «لا تُطِعِ» (احزاب،1)، «لا تُطیعُوا» (شعراء، 151)، «لا تَتَّبِع» (مائده، 49) و «لا تَتَّبِعُوا» (بقره، 168) بسیار به چشم میخورد که فرمان عدم پیروی از طاغوتهاست.
برای بهتر شناختن سیاست در قرآن و سیاست در دنیای امروز، باید دو تابلو ترسیم کنیم و با تعیین مشخصات، تفاوتها را مقایسه نماییم:
همانگونه که در مهندسی یک خانه و شهرک، نباید تنها به درون خانه و مصالح ساختمانی نگاه کرد، بلکه باید به اموری از قبیل جغرافیای منطقه، هوای منطقه، مجاری سیل و زلزله، دسترسی به آب و گاز و برق و تلفن، امنیت و اقتصاد منطقه، فاصله آن با کارخانهها و جادههای اطراف، راههای ورود و خروج، دوری از ازدحام و ترافیک، تجاری یا مسکونی بودن شهرک و مانند آن توجه شود، در پایهریزی سیاست نیز، باید شناخت ما نسبت به هستی و جهان روشن باشد، که آیا این خانه (کره زمین):
1- صاحب و حسابی دارد (مبدا و معاد) یا نه؟
2- نظارت و مسئولیتی هست یا نه؟
3- هدفی در کار هست یا نه؟
4- ساکنان خانه (انسانها) چه نیازهایی دارند؟
5- نیازهایشان جسمی است یا جسمی و روحی؟
6- زندگی ساکنان خانه با مرگ خاتمه مییابد یا ابدی است؟
اگر این هستی صاحب و حساب و هدف و نظارتی ندارد و پرونده ما با مرگ تمام میشود، سیاستگذاریها باید به سمت تأمین خوراک و پوشاک و مسکن و همسر و رفاه و لذت باشد و اگر غیر از این باشد، خسارت کردهایم. و اگر ایمان داشتیم که این خانه صاحب و حساب و هدف و نظارتی دارد، باید تمام برنامهریزیها و سیاستها در راستای رضای صاحبخانه (آفریدگار) و براساس اهدافی که برای آن آفریده شدهایم، قرار گیرد.
بنابراین نگاه مادی و الهی در برنامه ریزیها و سیاستگذاریها تأثیرگذار است. در نگاه الهی، هر برنامه و سیاستی که برخلاف هدف و گفتار خالق باشد از اعتبار خارج است، ولی در نگاه مادی، سیاستها براساس آن است که ما انسانها چه دوست داریم. اصل، رفاه است، از هر راهی و به هر قیمتی که شد.
*نگاه مادی، برهنگی را تمدن، اسراف و تجمل را نشانه شخصیت، استعمار را نشانه قدرت، و دروغ و ریا را نشانه سیاست میداند.*
قرآن میفرماید: افرادی که زندگی را فقط زندگی دنیوی میدانند و به آخرت ایمان ندارند، کارهای خلافشان را زیبا میپندارند و در دنیای خیال سرگردانند. «إِنَّ الَّذینَ لا یؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَینَّا لَهُم أَعمالَهُم فَهُم یعمَهُونَ» (نمل،4)
کسانی که به مبدا و معاد ایمان ندارند، پیشرفت خود را به خاطر علم و تخصص خود میدانند، همانگونه که قارون میگفت: ثروت من به خاطر تخصصی است که دارم. «قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلمٍ عِندی» (قصص، 78)
اما کسانیکه ایمان به خدا دارند، در کنار تحصیل علم و تلاش و برنامه ریزی، دست خدا را فوق همه دستها میدانند. «یدُ اللَّهِ فَوقَ أَیدیهِم» (فتح،10) آنان معتقدند که:
تمام تدبیرها دست خداست. «فَلِلَّهِ المَکرُ جَمیعاً» (رعد، 42)
تمام عزتها از اوست. «فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعاً» (فاطر،10)
تمام قدرت ها از اوست. «أَنَّ القُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً» (بقره، 165)
***مثال افراد با ایمان، مثال کسی است که در حال آموزش رانندگی است. گرچه فرمان و گاز و ترمز ماشین به دست اوست، ولی او از نقش مربی غافل نیست که هر لحظه میتواند جلوی حرکت او را بگیرد. خدا نیز به انسان قدرت و اراده و انتخاب داده است، ولی ممکن است جلوی اعمال آن را بگیرد. همانگونه که اختیار روشن کردن برق منزل بدست ماست، ولی ممکن است اداره برق به دلیلی برق را قطع کند. آری انسان اراده دارد ولی اراده خدا فوق همه اراده هاست.***
***اگر یک نگاه به دستورات حضرت علی و رفتار طاغوت های امروز بکنیم، دو تابلویی که در نظر داشتیم روشن میشود؛ حضرت امیر به رزمندگان دستور میدهد به هنگام جنگ، درختان دشمن را قطع نکنید، آبشان را مسموم نکنید، به سالمندان و زنان آسیبی نرسانید و به فراریان کاری نداشته باشید، ولی سیاست مداران امروز حاضرند برای پیروزی خود از همه نوع بمبهای شیمیایی و هستهای استفاده کنند.***
از امتیازات اسلام آن است که سیاست اسلام از دیانت آن جدا نیست.
در نمازجمعه، عبادت عین سیاست و سیاست عین عبادت است. نمازجمعه به جای نماز ظهر است، ولی دو رکعت خوانده میشود، زیرا دو خطبه جایگزین دو رکعت نماز میشود و امام جمعه در خطبه دوم مسایل جامعه و جهان را برای مردم بازگو و تحلیل می کند. «وَ یخبِرُهُم بِمَا وَرَدَ عَلَیهِم مِنَ الآفَاقِ» (وسائل الشیعه، ج 7، ص 344.) و مردم باید با وضو و رو به قبله اخبار جهان را بشنوند، گویا در حال نمازند.
نه تنها در مسئله سیاست، بلکه در حقوق، اقتصاد، مدیریت و سایر رشته های علوم انسانی، باید اول نگاه ما به هستی و انسان و هدفها و آینده روشن شود، تا ببینیم چگونه برنامه ریزی و مدیریت کنیم.
سیاست قرآن، با توجه به حکمت الهی، نظارت الهی، عدل الهی، تکلیف الهی، پیروی از انبیای الهی، امداد های الهی، معجزات الهی، مهلتهای الهی، آزمایشهای الهی و سنتهای الهی است.
اگر امروز سیاسیون بر اساس سلطه گری، تهدید، ارعاب، استثمار و درآمد بیشتر برنامهریزی میکنند، سیاست در قرآن، به معنای برپایی عدالت است. قرآن یک جا میفرماید: «أَقیمُوا الدِّینَ» (شوری، 13)، در جای دیگر میفرماید: «أَقیمُوا الصَّلاةَ» (روم، 31) و در جای دیگر میفرماید: «أَقیمُوا الوَزنَ» (الرّحمن، 9) یعنی دینداری و عبادت و عدالت هر سه با یک تعبیر مطرح شده است.
قرآن، عدالت واقعی را در سایه پیروی از انبیا و قانون آسمانی میداند. «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیناتِ وَ أَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ» (حدید، 25)
اسلام، عدالت را در امام جماعت، قاضی، شاهد، مرجع تقلید و رهبر شرط دانسته و به عدالت میان فرزندان، در وصیت و حتی با دشمن سفارش کرده است. «وَ لا یجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی أَلاَّ تَعدِلُوا» (مائده، 8) و میفرماید: شما با کسانی که به خاطر دین با شما نجنگیدهاند و از خانههایتان بیرونتان نکردهاند، نیکی کنید. «لا ینهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَم یقاتِلُوکُم فِی الدِّینِ وَ لَم یخرِجُوکُم مِن دِیارِکُم أَن تَبَرُّوهُم وَ تُقسِطُوا إِلَیهِم إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ المُقسِطینَ» (ممتحنه، 8)
در سیاست قرآن، تأمین امنیت برای همه مردم حتی کفاری که در بلاد اسلامی زندگی میکنند مورد عنایت است، آن هم امنیت مالی، اقتصادی، روانی، جانی، اجتماعی، امنیت ملی، تا آنجا که اگر کسی دیگری را با اسلحه تهدید کند، گرچه از آن استفاده نکند، لقب «مفسد فی الارض» به او داده شده و با سختترین کیفر، قصاص میشود
در سیاست اسلام آزادی وجود دارد، ولی در چارچوب دستورات دین. قرآن میفرماید: آنجا که خدا و رسول امری را مقرر کنند، هیچ زن و مرد با ایمانی حق انتخاب راه دیگری ندارند. «وَ ما کانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مُؤمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمراً أَن یکُونَ لَهُمُ الخِیرَةُ مِن أَمرِهِم» (احزاب، 36) یعنی آزادی انسان در چهارچوب قوانین الهی است.
در سیاست قرآن، حکومت و قدرت مخصوص خدا، پیامبران و افراد معصوم است و در زمان غیبت و دسترسی نداشتن به معصوم، علمای ربانی باید براساس کتاب آسمانی حکومت کنند. البته این شیوه مخصوص اسلام نیست؛ بلکه در زمان حضرت موسی نیز این گونه بوده است. چنانکه قرآن میفرماید: «إِنَّا أَنزَلنَا التَّوراةَ فیها هُدیً وَ نُورٌ یحکُمُ بِهَا النَّبِیونَ الَّذینَ أَسلَمُوا لِلَّذینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیونَ وَ الأَحبارُ بِمَا استُحفِظُوا مِن کِتابِ اللَّهِ» (مائده، 44) یعنی پس از انبیا، علما باید براساس کتب آسمانی حکومت کنند، که این همان ولایت فقیه است.
امروزه سیاسیون دنیا، برای رسیدن به اهداف خود، از تهدید و تطمیع و فریب فروگذار نمیکنند، ولی سیاست قرآن اجازه نمیدهد که برای رسیدن به هدف ذرهای از راه حق منحرف شد. «وَ احذَرهُم أَن یفتِنُوکَ عَن بَعضِ ما أَنزَلَ اللَّهُ إِلَیکَ» (مائده، 49)
در سیاست قرآن، انسان دارای کرامت است و مال و جان و آبروی او محترم است، و هیچ گونه تبعیض میان آدمیان روا نیست. برخورد نیکو، مدارا، تواضع، دلسوزی، سادگی، عیب¬پوشی، نیکوکاری و انصاف، هدف سیاست دینی است.
در سیاست دینی، حرکت و رشد انسان باید آنگونه باشد که عقل و وحی میگوید، نه آنگونه که تمایلات شخصی یا جامعه میخواهد.
در سیاست دینی، نگاه به ابدیت است نه زندگی مادی.
در سیاست دینی، هدف از بدست آوردن قدرت، اقامه نماز و زکات و احیای امر به معروف و نهی از منکر است. «الَّذینَ إِن مَکَّنَّاهُم فِی الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالمَعرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ» (حج، 41)
در سیاست دینی، هدف از بدست آوردن قدرت، برداشتن غل و زنجیرهایی است که آداب و رسوم غلط به گردن مردم انداخته است. «وَ یضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَ الأَغلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِم» (اعراف، 157)
قرآن نمونه هایی از حاکمان و سیاستمداران دینی را این گونه معرفی میکند:
الف) ما به ذوالقرنین قدرت دادیم و او در طی سفرهایی به شرق و غرب با کمک مردم و ساختن سدی بزرگ، ایجاد امنیت کرد.
ب) ما به یوسف تدبیری دادیم و او کشور را از قحطی نجات داد.
ج) ما به طالوت توان جسمی و علمی دادیم و او لشکر متجاوز را تار و مار کرد.
سیاسیون دینی، اطاعت مردم را بر اساس فرمان خدا میخواهند، برای وطن دوستی ارزش قائلند، ولی نه به قیمت وطن پرستی.
این سیاست قارونی است که برای رفت و آمد خود در جامعه، انواع تشریفات را ایجاد میکند. «فَخَرَجَ عَلی قَومِهِ فی زینَتِهِ» (قصص، 79)
این سیاست فرعونی است که خودش را خدای مردم میداند و میگوید: «أَنَا رَبُّکُمُ الأَعلی» (نازعات، 24)
این سیاست نمرودی است که خود را مالک حیات و مرگ مردم میداند و میگوید: «قالَ أَنَا أُحیی وَ أُمیتُ» (بقره، 258)
سیاسیون غیر الهی، پا به هر منطقه ای بگذارند فساد میکنند. «إِنَّ المُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَریةً أَفسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهلِها أَذِلَّةً وَ کَذلِکَ یفعَلُونَ» (نمل،34)
در سیاست الهی، مقامها بر اساس لیاقت است. خداوند حضرت ابراهیم را با چند حادثه سخت امتحان کرد و بعد فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره، 124)
در سیاست الهی ملاک عزل و نصبها عبارت است از:
1. ایمان: «أَفَمَن کانَ مُؤمِناً کَمَن کانَ فاسِقاً لایستَوُونَ» (سجده، 18)
2. تقوا: «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم» (حجرات، 13)
3. علم: «قُل هَل یستَوِی الَّذینَ یعلَمُونَ وَ الَّذینَ لایعلَمُونَ» (زمر، 9)
4. سابقه: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولَئکَ المُقَرَّبُونَ» (واقعه، 10-11)
5. توانایی بر حفظ بیت المال: «حَفیظٌ عَلیمٌ» (یوسف، 55)
6. امانت داری و توان جسمی: «إِنَّ خَیرَ مَنِ استَأجَرتَ القَوِی الأَمینُ» (قصص، 26)
7. هجرت و تلاش: «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یهاجِرُوا ما لَکُم مِن وَلایتِهِم مِن شَیءٍ حَتَّی یهاجِرُوا» (انفال، 72)
در سیاست الهی، از تمامی نیروها، گرچه از جنس ما نباشند، استفاده میشود. «وَ مِنَ الشَّیاطینِ مَن یغُوصُونَ لَهُ وَ یعمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ» (انبیاء، 82)
در سیاست الهی از تمامی نیروها تفقد میشود. «وَ تَفَقَّدَ الطَّیرَ» (نمل، 20)
*******در سیاست الهی، برای پیشرفت و توسعه تلاش میشود. «هُوَ أَنشَأَکُم مِنَ الأَرضِ وَ استَعمَرَکُم فیها» (هود، 61) و برای توسعه، از ایمان وتقوا کمک گرفته میشود. «وَیا قَومِ استَغفِرُوا رَبَّکُم ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدراراً وَ یزِدکُم قُوَّةً إِلی قُوَّتِکُم وَ لا تَتَوَلَّوا مُجرِمینَ» (هود، 52)*****
*****یکی از ابعاد امامت، سیاست و حکومت است. در حدیث میخوانیم: بنای اسلام بر نماز و روزه و زکات و حج و ولایت است، ولی ولایت و سرپرستی امت که امری سیاسی است، در میان آنها برجستهترین است. البته مسئله امامت، محدود به دنیا نیست بلکه تا قیامت ادامه دارد. قرآن میفرماید: به یادآور روزی را که هر گروهی از مردم را به همراه امامشان فرا میخوانیم.*****
قرآن، رهبران الهی را چنین معرفی میکند:
زندگی آنان مردمی: «رَسُولاً مِنهُم» (بقره، 129)، همراه با اخلاق نیکو: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم، 4)، رفت و آمد و خوراکشان مثل سایر مردم: «وَ ما أَرسَلنا قَبلَکَ مِنَ المُرسَلینَ إِلاَّ إِنَّهُم لَیأکُلُونَ الطَّعامَ وَ یمشُونَ فِی الأَسواقِ» (فرقان، 20) مردم را برادر خود میدانند: «وَ إِلی عادٍ أَخاهُم هُوداً» (اعراف، 65)، نسبت به مؤمنین رئوف و مهربانند. «بِالمُؤمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم» (توبه، 128) خود را شاه نمیدانند «وَ لا أَقُولُ لَکُم إِنِّی مَلَکٌ» (انعام، 50) در عمل به حرفشان پیشگام و مقاوم، اهل توکل و امید و حامی مظلوم هستند
.
در سیاست الهی، غیر خودی هم راز گرفته نمیشود: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِن دُونِکُم» (آل عمران، 118)
در سیاست الهی، وحدت جامعه حفظ میشود: «وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل عمران، 103)
در سیاست الهی، نزاع جایی ندارد: «وَ لا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ ریحُکُم» (انفال،46)
در سیاست الهی، جامعه روی پای خود میایستد: «فَاستَوی عَلی سُوقِهِ» (فتح، 29)
در سیاست الهی، مکر و فریب و دغل بازی جایی ندارد. قرآن میگوید: فریب تاکتیک دشمن را نخورید. جمعی از بزرگان یهود برای تهاجم و شبیخون فرهنگی طراحی کردند که صبح مسلمان شوند و غروب به یهودیت برگردند و با این کار هم بین مسلمانان تردید ایجاد کنند که چرا سخنان پیامبر اسلام آنان را جذب نکرد و هم یهودیان را در راه خود مقاوم کند که بگویند سران ما هم که رفتند، غروب برگشتند. «آمِنُوا بِالَّذی أُنزِلَ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَجهَ النَّهارِ وَ اکفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُم یرجِعُونَ» (آل عمران، 72)
باید بدانیم که دشمنان برای ما چه آرزوها و برنامههایی دارند :
آرزو میکنند که در تنگنا قرار بگیریم: «وَدُّوا ما عَنِتُّم» (آل عمران، 118)
آرزو میکنند از موضع خود کوتاه بیاییم. «وَدُّوا لَو تُدهِنُ فَیدهِنُونَ» (قلم، 9)
آرزو میکنند غافل شویم. «وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَو تَغفُلُونَ» (نساء، 102)
آرزو میکنند دست از مکتب خود برداریم. «وَدُّوا لَو تَکفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً» (نساء، 89)
نه تنها آرزو، بلکه تدبیر میکنند. «وَ یمکُرُونَ وَ یمکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ» (انفال، 30)
نه تنها تدبیر، بلکه پول و امکاناتی خرج میکنند. «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا ینفِقُونَ أَموالَهُم لِیصُدُّوا عَن سَبیلِ اللَّهِ» (انفال، 36)
ولی خداوند قول داده که همه طرحها را خنثی کند. «إِنهَُّم یکِیدُونَ کَیدًا وَ أَکِیدُ کَیدًا» (طارق، 15-16)
قرآن میفرماید: علامت دشمن آن است که اگر به شما خیری از قبیل پیشرفت علمی صنعتی نظامی اقتصادی برسد، ناراحت میشوند. «إِن تُصِبکَ حَسَنَةٌ تَسُؤهُم» (توبه، 50)
در سیاست قرآنی، نباید در هیچ قرارداد و برنامهای کفار راه نفوذ بر مسلمانان داشته باشند. «وَ لَن یجعَلَ اللَّهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلاً» (نساء، 141)
قرآن به پیامبرش میفرماید: به فکر راضی کردن مخالفان نباش که آنها هرگز از تو راضی نمیشوند، مگر اینکه از آنها پیروی کنی. «وَ لَن تَرضی عَنکَ الیهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» (بقره، 120)
بارها در قرآن میخوانیم، اسلام سراسر زمین را فراخواهد گرفت. «لِیظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً» (فتح، 28) و سرانجام بندگان صالح وارث زمین خواهند شد. «وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبُورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ أَنَّ الأَرضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ» (انبیاء، 105)
در اسلام، استبداد ممنوع است و باید کارهای جامعه با مشورت انجام گیرد. «وَ أَمرُهُم شُوری بَینَهُم وَ مِمَّا رَزَقناهُم ینفِقُونَ» (شوری، 38) و هیچ کس از مشورت بی نیاز نیست. «وَ شاوِرهُم فِی الأَمرِ» (آل عمران، 159)
باید از متخصصین گمنام و بی نشان استفاده شود، همانگونه که پادشاه مصر از یوسف که در زندان بود، برای تعبیر خوابش و حل مشکل قحطی استفاده کرد.
در سیاست قرآنی؛ رجوع به کارشناسان و خبرگان، اصل است. «فَسئَلُوا أَهلَ الذِّکرِ إِن کُنتُم لا تَعلَمُونَ» (نحل، 43) توجه به اهم و مهم اصل است. قاعده لا ضرر اصل است: خواه ضرر به خانواده باشد، «وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیقُوا عَلَیهِنَّ» (طلاق، 6) خواه آموزش های مضرّ و بی¬فایده باشد. «وَ یتَعَلَّمُونَ ما یضُرُّهُم وَ لا ینفَعُهُم» (بقره، 102) خواه ضرر مکتبی باشد. «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسجِداً ضِراراً» (توبه، 107) خواه ضرر به مردم باشد. وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الإِثمِ وَ العُدوانِ (مائده، 2)
در سیاست اسلام، دعوت مردم به دین از طریق حکمت و موعظه و مناظره است. «اُدعُ إِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتی هِی أَحسَنُ» (نحل، 125)
در سیاست اسلام، حتی در جبهه جنگ اجازه تحقیق برای شناخت دین داده میشود. «وَ إِن أَحَدٌ مِنَ المُشرِکینَ استَجارَکَ فَأَجِرهُ حَتَّی یسمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبلِغهُ مَأمَنَهُ» (توبه، 6)
در سیاست قرآن، دفاع از مستضعفین واجب و ترک آن مورد توبیخ قرار گرفته است. «وَ ما لَکُم لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الوِلدانِ» (نساء، 75)