به یک فرد به کمتر از دو نفر میگن یه نفر به بالاتر از دو نفر ویا چند نفربه بالاهم عدّه ای میگن
یه عده ای برای یک منظوری یا هدفی دور هم جمع میشن بهش میگن تجمع البته متینگ هم میگن
گرد هم آمدن عدهّ ا ی دورهم که معلومه بهش میگن گردهمایی
مثال بیا جمع بشیم جشن بگیریم.بیا جمع بشیم بریم مسجد.بیا جمع بشیم کوچه را آسفالت کنیم. بیا جمع بشیم بریم راهپیمایی. بیا جمع بشویم اعتراض کنیم بیا جمع بشویم کسی را انتخاب کنیم
به تجمع های گوناگون با هدفهای گوناگون هم میگن اجتماعات
به اجتماعات مذهبی هم میگن هیئت
عده ای هم در تجمعات برای یک کار ی دسته تشکیل می دهند بهش میگن گروه
مثال گروه کوهنوردی.گروه سیاسی.گروه نظامی.
گروهی برای خود یه چیزهایی دست وپا می کندمانند رهبر .برنامه. مال. سر گروه.معاون .مکان .تجهیزات.امکانات .به اصطلاح گروه برای خود نظم وانضباط میدهدبه اصطلاح خودش را درست کرده سازمان داده به اصطلاح گروه دارای اسکلت واستحکاماتی شده. بهش میگن سازمان البته خیلی پیشرفته باشه میگن تشکیلات
عده ای یه جا جمع می شوند وبه خاطر منظور وهدفشان جلسه تشکیل می دهندبه اصطلاح نشست می کنند
بعضی از تجمع ها گروهها گردهمایی ها سازمانها قانونیند بعض غیر قانونی
از درون سازمانها هم دسته ای باسلیقه های گوناگون در میایند که بهش میگن حزب