درباره من من یلدا متولد 72/10/2از تبریز هستم
متاسف شدم وقتی ... مردی مـُـرد...!! هنگامی که زنش را ، در حال زنا دید...!! متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، اما بچه دار شد...!! متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، ولی به خاطر بچه هایش ماند...!! متاسف شدم وقتی ،دختر ، به خاطر شهوت نامردان باکره گیش را ، از دست داد...!! متاسف شدم وقتی ، مردی ، ناموسش را ، به خاطر مواد، به حراج گذاشت...!! متاسف شدم وقتی ، جوانی ، ایمانش را بخاطره پول ، از دست داد...!! متاسف شدم از اینکه کسی زبان مادریش را به خاطر جلوگیری از تحقیر شدنش فراموش کرد... راز عشق ورزیدن به هر چیزی درک این جمله است: "شاید روزی از دست برود..." راستی من دیگه تنها نیستم... خدا با منه ... همیشه.... آینه هم شکایت دارد از من ! روی ِ خوش می خواهد . . . ! آینه جان ؛ ندارم ، ندارم ، ندارم . . . قراره یه میدون به اسم من بزنن، با تشکر از همه عزیزانی که تو این مدت ما رو دور زدن ! |
آلبوم:
تصاویر مربوط به مطالب
حق را به تو میهمـ...
مَـــ حَـرفـ ـهــآ زیـــآد بـَـرـآ گُفـتـ دآرمـ چِشــمـهـــــــآیـم رـآ وَرق بـــِـــ ـز حـَـرف
خدایـــا ایـن روزهــا
دردناک ست وقتی
سکوت ِ خانه را ، جیرجیرک ها می شکنند ..
عشق
دلم کار دست است خودم بافتمش… تارش را از سکوت پودش را از تنهایی…. همین است که خریدار ندارد…
خــُدآیا ڪِـآش وَقتــے داشتـے آدمـآرو مـے آفــَــریدے آغوش ِ هـَــر آدمے فَقط قَــــد ِ פــــوآے
خدایــــا ... آلودگــــی آدم هــــایــــت , از حــــد هشــــدار هــــم گذشتــــه ... دنیــــا ر
دلم باز به بهانه ی همیشگی گریست.... بگذار بگرید..... بگذار بگرید و بداند هر آنچه که خواست همیشکی نیس
پیراهن تو دل من است كه تنــــــــــــــــــــــــتگ می شود برای تو......!
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم …
هندونه ی شب یلدامون.
این تصویر شرح ندارد ، درد دارد ! (._.)
تفرثیح
اخه
تمام شب را از تو گرفته اند؟! که فقط در خوابهای دمِ صبح هوای من به سرت میزند...؟! چقدر بی رحم است این
مردانگیت را لای پاهایت جستجو نکن! مردانگیت را در جنس نگاهت،لای انگشتانت،آنجا که صداقت را دفن کردی جس
مترسک را دار زدند به جرم دوستی با گنجشک که مبادا محصول مزرعه را به بوسه ای فروخته باشد و چه راست گفت
اشکهای من از غصه نیست، فقط..... چشمهای من خجالتیست..... چشمانم به وقت دیدنت ” عرق ” میکند! اما… ت
زودتر بیا من زیر باران ایستاده ام و انتظار تو را می کشم چتری روی سرم نیست می خواهم قدم هایت را،
این جماعت می گفتند: اشك هایت را خرج رفتنش نكن.... راست می گفتند بی من تو مفت هم نمی ارزی!!!
هر بار از سوزش انگشتان م درمی یابم که باز نامِ تُرا ... می نوشته ام.
تـــو که می خندی گوشه های لبت به بهشت می رساند مرا و ترانه قلبت دنیا را به لبخندی آغشته می کند که ی
کـــــــــــم بــاش... از کم بودنت نتــــــــرس ... اونی که اگـه کم باشی ولــــــــت میکنه....، همون
همین چند روز پیش فکر می کردم می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم از همین چندروز پیش هیچ کس شبیه تو نی
تنهایم میگذاری آغوشم را ترک میکنی من میمانم و برگها و کوچه های بارانی قدم میگذارم بروی برگها... اگر
یه وقتایی هست میبینی فقط خودتی و خودت
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (1)
|