فراموش کردم
رتبه کلی: 1957


درباره من
سلام




محمد







خوش باشید.
***********************


میخواهم خودم را بزنم

به آن راه

همان راهی که تو

همیشه از آن میرفتی

شاید دوباره همدیگر را دیدیم






















94/05/16
Mohammad Bahadori (00mohammad00 )    

داداشی بهترین داداش دنیایی

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۶/۲۵ ساعت 13:11 بازدید کل: 160 بازدید امروز: 159
 

بار اول که دیدمش تو کوچه بود
با موهای بلند وخرمایی
اومد طرفم وگفت
داداشی ؟
میای باهم بازی کنی ؟!
بیا دیگه ...
از چشمای نازش التماس میبارید
خیلی کوچیک بودم اما دلم لرزید
همون یه نگاه اول عاشقش شدم
3سال ازش بزرگتر بودم
قبول کردم وکلی بازی کردیم ! !
آخرش گفت تو بهترین داداش دنیایی
سال هاگذشت ....
هرروز خودم تا مدرسه می بردمش
هر روز به عشق دیدنش بیدار میشدم
اما اون همیشه می گفت :
تو بهترین داداش دنیایی !
داغون میشدم که عشقم منو داداش صدا میزنه
گذشت وگذشت ....
شب عروسیش خودم راهیش کردم
ماشین خودم هم شد ماشین عروسی
خودم اشکاشو پاک کردم
با چشای گریون بازم گفت:
تو بهترین داداش دنیایی
گذشت وگذشت .....
.سالها گذشت .....
که تصادف کرد و واسه همیشه رفت
باز خودم زیر تابوتشو گرفتم
میدونستم اگه بود بازم میگفت:
تو بهترین .... داداش دنیایی
رفت..... واسه همیشه رفت و حتی یه بار هم
نتونستم بهش بگم:
.آخه دیوونه ...! من عاشقتم!
من میمیرم واست ! چشات همه دنیامه ...
یه شب شوهرش دفتر خاطراتشو آورد و چشاش پر
اشک بود
دفتر رو داد و رفت....
وقتی خوندمش مردم.. نابود شدم....
نوشته بود :
داداشی ! دوست داشت
عاشقت بودم..... اما میترسیدم بگم داداشی .....
امیدوارم زودتر از تو بمیرم که اینو بخونی! داداشی
بهم فش ندیا !
داداشی ببخش که عاشقتم .....
داداشی همه ارزوم بودی
داداشی بهترین داداش دنیایی ...

 

 

 

 

 

 

l/l/l/_____

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۶/۲۵ - ۱۳:۱۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)