من تو را
در آبی ترین نقطه احساسم
به یادگارمی گذارم
تو انبوه خاطرات منی
از گذشته تا امروز
از دور تا نزدیک
تو را همچو آوای باد
کوچه کوچه همسفرم
تو در نهان ترین خانه دلم
سکنی گرفته ای
جای تو امن ترین
نقطه وجودم است
مرا گره زدی به آفتاب
گره زدی به مهتاب
ترانه شدی لغزیدی
در کالبد ذهنم
واژه شدی تابیدی
در گنگ ترین کوچه دلم
که آوای تو را
مستانه به لب داشت
تو در من جریان داری
به وزن رود در مسیرش
تو در من جوانه زده ای
به پاس عشق درجبینش
در من باقی بمان
با تو قیامتی به پا می کنم
که دیدنی ست