برای تمام چرا هاوچگونگی ها
خودت را زیر سوال ببر نه دنیای بیرون را!!
چشم از همه بردار وسایبان اندیشه ات را
روی خودت بیافکن
تو با تمام آنچه می بینی
در عین یگانگی بیگانه ای
تا زمانی که منیت را به دار بیاویزی
در درون بیرونی ات
تمام آنچه می بینی شکلی از توست
که حقیقت دارد
ناب است
اندیشه های هرزه ات را داس بزن ودرو کن
وقتی خودت را در دیگری فنا کنی
حقانیت چیزی در تو
با همه احساساتت
با همه منطقت
رو به تلخی نمی زند
وتو خود حقیقی ات می شوی
که حقیقت داری وایمان به خود
در چشمهای تو هیاهو می شود به بلندای
یک لبخند...
وتو خدای سکوت می شوی
در برابر تمام ناملایمات...
بدی در کنار خوبی معجزه می کند
وخوبی در کنار بدی...
ودر نشیب وفراز در فراز ونشیب
تو به قداست ایمان وباورت
قدم برمیداری
ویقین می آوری که تو عین اویی
وخودت را امانتدار
تمام داشته هایت می دانی
واین یعنی تویی که روخی
فراترازخویشتن می سازی
واصل خویش را در ناباوری لمس می کنی
وهیچ بودن در نهایت تو
بودنی می سازد ابدی...