فراموش کردم
رتبه کلی: 313


درباره من


» و این انعکاس تنهایی من است، همچنان که دنیا انعکاس تنهایی خداوند است...

» بي شك جهان را به عشق كسي آفريده اند، چون من كه آفريده ام از عشق جهاني براي تو...

» زین پیش هرچه بوده ام، عاشق نبوده ام

» تو هرچه می خواهی باش ، اما … آدم باش !!!

» هیچگاه امید کسی را ناامید نکن، شاید امید تنها دارایی او باشد.


» کلافه ام از این همه دور اندیشی... نزدیکتر بیا

» من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من! من خودم هستم و یک حس غریب، که به صد عشق و هوس می ارزد!

» شاید چالاک‌ترین انسان نباشم،
شاید بالابلندترین یا نیرومندترین نباشم،
شاید بهترین و زیرک‌ ترین نباشم،
اما قادرم کاری را بهتر از دیگران انجام دهم
و این کار هنر خود بودن است .

» عشق ما نیازمند رهاییست نه تصاحب...

» مگر از زندگي چه مي خواهيد كه در خدايي خدا يافت نمي شود؟

» و تو می اندیشی که این همه را خوانده ای
بی آنکه ،همه ی مرا خوانده باشی...

شهاب زنگنه (0912 )    

غزل زیبا(هر کی بخونه نظر نده ایشالا کچل شه)

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۹/۰۲ ساعت 15:04 بازدید کل: 269 بازدید امروز: 236
 

عواقب غزل سرایی

یک روز که زیبا غزلی در نظر افتاد
ما را هم از عشّاق سرودن به سر افتاد
 
اما ز بد اقبالی و ناشی گری ما
با بانوی منزل جدلی سخت درافتاد
 
می گفت «سیه چشم»و«سیه زلف» دگر کیست؟
یاد تو چرا باز به رویی دگر افتاد؟
 
این بار کمی بحث فراتر ز جدل رفت
آینده ی رؤیایی ما در خطر افتاد
 
گفتم تو گمان کن که شدی همسر حافظ
گفتا همه بدبختی از آن بدگهر افتاد
 
او بوده بهانه که شما خیره سران را
نقل لب و چشم و قد و ساق و کمر افتاد
 
ای بشکند این دست که با بیش و کمت ساخت
افسوس ز عمری که به پایت هدر افتاد
 
جز خون جگر از هنرت چیست نصیبم؟
سوزی سخنش داشت که در جان شرر افتاد
 
گفتم زدی آتش به دلم، طعنه زنان گفت
آتش به حرمخانه ی شاه قجر افتاد
 
وقتی که هوو هست رقیب تو اقلّاً
دانی که سر و کار تو با یک نفر افتاد
 
بسیار قسم خوردم و او نیز به پاسخ
هر بار به نفرین و به آه جگر افتاد
 
عمری به گمانم که هنرمند و ادیبم
آنگونه ادب کرد که از سر هنر افتاد
 
بیچاره اساطیر ادب پس چه کشیدند
با آنهمه اشعار که ما را خبر افتاد
 
حافظ که چه شبها به در میکده خوابید
یا مولوی از ترس زنش در سفر افتاد
 
ما غرق خیالات، از آن «قند فراوان
یک ذرّه چشیدیم، که آن هم «شِکَر»! افتاد
 
بدرود «غزل»!؛ وای نه؛ نام تو زنانه است
شاید به همین نام مرا دردسر افتاد
 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۹/۰۲ - ۱۵:۰۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)