سلام به همه ی کسانی که پاییز زندگیشون غریب و بی رحم بودبه همه ی اونایی که دلشون با نفرین سوخته به همه ی اونایی که زخم زبون خوردن به همه ی اونایی که نشونی از بی نشونشون پیدا نکردن
به همه ی اونایی که منتظر برگشتن اونی شدن که میدونستن بر نمیگرده
به همه ی اونایی که توی تاریکی شبهاشون فقط یه ستاره دارن به همه ی اونایی که تنهاترین تنهای زندگی تنهاشون میزاره به همه ی اونایی که قلبشون مثل دریاست تا لحظه ی آخر،تا لحظه ای که نفس می کشم،تموم حرفام رو به ... ثابت میکنم .
دارم می رم رو سنگ قبرم ننویس
اسمم چی بود یا کی بودم
قاصدکا خبر ندن عاشق تو یکی بودم
به پونه ها بگو واسم گریه و زاری نکنن
ماهی های تو تنگ فقط دریا رو نقاشی کنن
رنگ مشکی "غمو" رو تن ابرا نبینم
چیه همش هی می بارین الهی که من بمیرم
آخه مگه کجا می رم؟ همین ورا به یه سفر
خورشید خانم خوب می دونه قبلا بهش خبر دادم
دسته گل رو قبرمو به گلدونش پس بدید
به خاطر منم شده به زندگیش نفس بدید
می خوام که کوله بارمو روشونه ی عشق بذارم
دارم می رم ولی بدون به جون تو "دوست دارم"
صاحب این خانه به غم نشسته...
منو بگو عاشقونه به پای تو مونده بودم
منو بگو به خاطرت از همه جا رونده بودم
منو بگو بی اختیار گریه میکردم واسه تو
آخرشم زجرم دادی منی که با وفا بودم
منو بگو تو سادگی خیال کردم دوستم داری
یادته گفتی که دیگه دست تو دستام نمیذاری
خیر نبینی که عاقبت شکستی قلبه خستمو
لعنت به تو بی آبرو خالی گذاشتی دستمو
الهی از کاسه درآد چشمای هرزه ی سیات
الهی که خون بباره به جای اشک و گریه هات
الهی افسرده بشی تا زنده ای زجر بکشی
الهی قبل مردنت طعم عذاب و بچشی
الهی بخت تو مثل چشم و دلت سیاه بشه
تا اینکه وابستش شدی بره ازت جدا بشه
الهی که آرزوهات رنگ سیاهی بگیره
اونروز که عاشقش شدی جلوی چشمات بمیره
چه اشتباهی كردم كه اسمتو آوردم
خوبیش اینه لااقل واست قسم نخوردم
راستی چه عالمی بود اگه بدا نبودن
جدا می شیم ما از هم، چون خیلی ها حسودن
دیشب تا صبح نشستم زیر نگاه مهتاب
تو خیلی خوبی اما، فقط تو عالم خواب
عكسا و هدیه هاتم، می دم به یه واسطه
تا كه به خیر و خوشی، تموم شه این رابطه
حرفای عاشقونه همش ماله قدیمه
مث همون حرفا كه ماها بهم زدیمه
هر وعده ای كه دادی به هركسی عمل كن
غصه هاشو یه جوری، با مهربونی حل كن
نذار كه عشقت واسش مشكل و دردسر شه
نذار كه از دست تو، راهی یه سفر شه
چه وقتایی تلف شد با تو سر قرارا
تكلیفا روشن می شه همیشه تو بهارا
گناه تو همین بود نداشتن صداقت
اما گناه من بود نكردن خیانت
سفیدی نگاهت، نابه شبیه برفه
آب می شه زود و فقط به قیمت یه حرفه
دیگه خدانگهدار، لحظه های قیمتی
منو ببخش عزیزم هركی داره قسمتی
دنیارم اگه بدی دلم ازت صاف نمی شه
دلی كه بشكنه و كدرشه، شفاف نمی شه
نه دیگه، دوست دارم محاله باورم بشه
اسم تو دیگه محاله تو دلم جا بشه
حیف اون بتی كه از تو برای خودم ساخته بودم
من مقصر نبودم چون تو رو نشناخته بودم
اصل مطلب اینه كه برو پی كار خودت
دیگه نمی خوامت، لعنت به تو و اون روز تولدت
حیف لحظه هی خوبی كه برای تو گذاشتم
حیف غصه ای كه خوردم، چون ازت خبر نداشتم
حیف اون روزا كه كلی ناز چشماتو كشیدم
حیف شوقی كه تو گفتی داری اما من ندیدم
حیف حرفای قشنگی كه برای تو نوشتم
حیف رویام كه واسه تو از قشگیاش گذشتم
حیف شبها كه نشستم با خیالت زیر مهتاب
حیف وقتی كه تلف شد واسه دیدن تو، توی خواب
حیف با وفایی من، حیف عشق و اعتمادم
حیف اون دسته گلی كه، توی پاییز به تو دادم
حیف فرصتهای نقرم، حیف عمرم و دقیقم
حیف هر چی به تو گفتم، راس راسی حیف سلیقم
حیف اشكایی كه ریختم واسه تو دم سپیده
حیف احساس طلاییم، حیف این عشق و عقیده
حیف شادیم توی روزی كه می گن تولدت بود
حیف عاشقیم كه گفتی اولش كار خودت بود
حیف اون همه قسم ها كه به اسم تو نخوردم
حیف نازی كه كشیدم چون كه طاقت نیاوردم
حیف اون كسی كه دائم عاشقم بود توی رویا
حیف كه تو از راه رسیدی اونو دادمش به دریا
حیف چیزی كه ندارم، حیف ذوقی كه نكردی
حیف گرمای دستم، كه سپردمش به سردی
حیف قلبم كه یه روزی دادمش دستت امانت
حیف اعتماد اون روز، حیف واژه خیانت
حیف اون شبی كه گفتم پیش تو كم ستاره
حیف اون حرفا كه گفتی، گفتم اشكالی نداره
حیف چشمایی كه گفتم، به تو با لبای خندون
حیف آرزوی دیدار، با تو بودن زیر بارون
حیف هر چی كه سپردم، حیف هر چی كه نبودی
حیف تكلیفم، بیاو روشنش كن تو به زودی