پسر بچه 4 ساله ایرانی یه روزی کاره خیلی بد کرده بود مامانش دنبالش دوید تا بیرون حیاط پسرک همون ججلوی در وایساد و جلو تر نرفت .. مامانش هم کتکش زد .. بعد وقتی برگشت تو خونه با چشمای پر اشکش به مامانش گفت:فکر نکن نمیتونستم فرار کنما .. تو چادر سرت نبود ..
...
تاریخ درج:
۹۳/۰۵/۲۵ - ۱۳:۳۹ 140 نظر , 320
بازدید