فراموش کردم
رتبه کلی: 137


درباره من
تاریخ تولد:90/11/8
*************


***********سایت میانالی خاطرات زندگی من
یاسرمحمدی (2030 )    

روایتی از شهید مدافع حرم محمودرضا بیضائی

درج شده در تاریخ ۹۵/۰۳/۱۴ ساعت 11:02 بازدید کل: 224 بازدید امروز: 224
 

 

عاشقتم ای شهید مدافع حرم

 

 

یک شب خواب شهید همت را دیدم؛با بسیجی هایی که در کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت ایستاده اند تا با او دست بدهند.
ایستاده بودم؛حاج همت با قدم های تند رسید کنار تویوتا.
من دستم را بردم جلو و با او دست دادم و حاجی را در آغوش گرفتم.
هنوز دستش توی دستم بود که گفتم:"دست مارا هم بگیرید" و توی دلم نیت شهادت بود که حاج همت گفت:"دست من نیست"
از همان شب این خواب و حرف شهید همت برایم مسئله شده بود و مدام فکر میکردم چطور ممکن است برآورده شدن چنین حاجتی دست شهدا نباشد شهدا باید دستمان را بگیرند تا باب شهادت به رویمان باز شود.
یک شب که در خانه محمودرضا مهمان شام بودم خوابم را برای محمودرضا تعریف کردم ؛
گفت : "راست گفته خب؛دست او نیست".
بعد گفت : "من خودم به این نتیجه رسیده ام و با اطمینان میگویم؛هر کس شهید شده،خواسته که شهید بشود.شهادت شهید تنها در دست خودش است..."

به روایت برادر شهید مدافع حرم محمودرضا بیضائی

این مطلب توسط محراب عبوسی بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)