میگن خدا وقتی مرد رو افرید درست 7 روز بعد شروع به افرینش زن کرد ودر افرینشش از زیبایی طاووس ترس موش از اشک تمساح تیزی پلنگ معصومیت کبوتر خشم شیرو........کمک گرفت وزن افریده شد
مرد خیلی خوشحال بود اما یک هفته بعد امد به خدا گفت من این را نمیخواهم شبها تاصبح حرف می زند از من چیزهای سخت میخواهد فقط میخورد وسرمن داد می زند
خداوند زن را از مرد گرفت.....
چند روز بعد مرد دوباره پیش خداوند امد وگفت از وقتی زن را از من گرفته ای خانه ام درسکوت است دیگر کسی نیست تا با او بخندم شوخی کنم نوازشم کند خدایا اورا به من برگردان.... وخداوند دوباره زن رابه مرد بخشید.....
دوباره بعداز چند روز مرد پیش خدا امدوگفت این چه موجودی است که افریده ای که نه میتوانم با او زندگی کنم ونه میتوانم بدون او زندگی کنم....
منبع افرینشها در باستان ذبیح اله منصوری