چقدر جای سوره ای به نام "پدر" خالیست... که این گونه آغاز شود: قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میداد و قسم بر چشمان همیشه نگرانت... قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند و قسم بر غربتت، وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست
پدرم کارگر است
به مزرعه می رود با آخرین ستاره از آسمان صبح
و باز می گردد با اولین ستاره در آسمان شب
پدرم خورشید است
این مطلب توسط جلال علی اصغری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۵/۰۶/۰۲ - ۰۸:۵۷
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.