آروم بخواب ای کودک شش ماهه ی شیرین زبونم آتیش به قلب من نزن گریه نکن دردت به جونم از هرم آتیش لبای خشک تو قلبم کبابه این ماهی بی جون من لب تشنه ی یه قطره آبه
کاشکی میشد از آسمون روی سرت بارون بباره زخم لبت جز شوره زار گریه هات مرحم نداره تو خیمه قحط آبه انگار آسمونم قهر کرده حرف عمو حرفه یه مرده مطمئن باش برمیگرده
لالای علی جان لالای علی جان لالای علی جان لالای علی جان لالای علی جان لالای علی جان لالای علی جان لالای علی جان
این مطلب توسط محراب عبوسی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۵/۰۷/۱۷ - ۰۱:۱۲
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.