مسئولین و اهالی محترم شهر ترکمنچای باسلام و احترام اخیراً مشاهده شده که زباله های شهری در حوالی شهر دپو شده و در همان مکان به آتش کشیده میشود که متاسفانه دود و بوی ناشی از آن نه تنها مضر سلامت اهالی بلکه چهره شهر را بسیار ناخوشایند و دل هر دوستدار طبیعت را به درد می آورد. لذا تقاضا ...

با آمدنت، هیچ تخته سیاهی، دیگر سیاه نبود ... وقتی نور در دست می گرفتی و روشنایی دانش را منتشر میکردی . خود را سوختی و ما را ساختی. از لوح کلاس تا لوح وجود، &nbs...

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند : بگذارید و بگذرید، ببینید و دل مبندید، بنگرید و دل مبازید، که دیر یا زود، باید گذاشت و گذشت ...

فرزند استاد شهریار نقل می کند:"یک روز خوب یادم هست در حدود 5 بعدازظهر بود که دیدم پدر لباس پوشیده و از مادرم نیز می‌خواهد که مرا حاضر کند. پدر آن موقع معمولا از خانه بیرون نمی‌رفت. با تعجب پرسیدم پدر کجا می‌رویم؟ جواب داد: هیچ دلم گرفته می‌خواهم کمی قدم...

گاهی گر از ملال محبّت برانمت دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت چون آه من به راه کدورت مرو که اشک پیک شفاعتی است که از پی دوانمت تو گوهر سرشکی و دردانه‌ی صفا مژگان فشانمت که به دامن نشانمت سرو بلند من که به دادم نمی‌رسی دستم اگر رسد به خدا می‌رسانمت پیوند جان جدا شدنی نیست ماه م...

واحد هنری و صدور پروانه نمایش و اجراهای عمومی شهرداری افتتاح شد به گزارش کاراگاه گجت از بخش فرهنگ وهنر، یهویی شورای نظارت بر نمایش و اجراهای عمومی وجنگ های شادی وکنسرت شهرداری که یکی از واحدهای شهرداری محترم شهرستانها بوده و هیچ کس خبری از آن نداشته ،وطی سالیان گذشته به دلایل مختلف مسکوت ما...

با سلام و عرض ادب خدمت تمام دوستان و سروران گرامی و عرض تبریک پیشاپیش به مناسبت آغاز سال جدید ،آرزوی شادکامی برای همه دوستان دارم . چرشنبه اخشاموز دا مبارک اولسون . " الله هیچ کسی قوناق خجالتی ، اهل و عیال شرمنده سی المسین" الهی سفره ای بی نان نباشد اخروز خیر اولسون &n...

وقتی دیروز باران بارید “آن مرد در باران آمد” را به یاد آوردم “آن مرد با نان آمد” یادم آمد که دیگر پدرم در باران با نانی در دست و لبخند بر لب نخواهد آمد دیروز دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگی‌اش با زمین و تنهائیش با خورشید و نبودنش به یاد پدر سخت گریستم پدرم وقتی رفت سقف ای...

...