فراموش کردم
رتبه کلی: 2025


درباره من
30lm
man 3vdam
17sale
miyaneh
mehraboon
ba janbe
ba adab o .......dg fk konam base
kari dashti pm bede
fagat pmaye Chert MOgof





من رفیقامو هیچوقت نفروختم ، چون اکثرشون دو زار نمیارزیدن...! من همیـشه بهترینا واسم بـوده و هست ... اَگه مال من نشدی حتـما بهتـرین نبـودی یه سری از آدم ها توی ذهنم کارت زرد گرفتن ...... !!! تا اخراج ..... فقط یه اشتباه



تو سکوت می کنی
فریادم را نمی شنوی

یک روز من سکوت خواهم کرد !
تو آن روز
برای اولین بار
مفهوم "دیر شدن " را
خواهی فهمید ...

bye to all

___-(3vda)-___ (3vda )    

عشقم دکتر شریعتی

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۷/۰۶ ساعت 23:30 بازدید کل: 1147 بازدید امروز: 376
 

 

در عجبم مردی در حال فكر كردن باشد و سیگار بر لبش نباشد!!!

وقتی نمیتوانی فریاد بزنی ناله نکن

خاموش باش

قرنها نالیدن به کجا انجامید

تو محکومی به زندگی کردن

تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی!

 

هر کس به چیزی تبدیل می شود که به آن عشق می ورزد

اگر سنگی را دوست داشته باشد ، سنگ می شود

اگر هدفی را دوست داشته باشد ، به آن هدف تبدیل می شود

اگر به فردی عشق بورزد آن فرد می شود

و آگر به خــــــــــــــدا عشق بورزد خدائی می شود

اینــــــــــــک انتخاب با خود شماست

 

 

بهترین فرشته ها همین شیطان بود

مرد و مردانه ایستاد و گفت نه سجده نمی کنم

تورا سجده می کنم اما این آدمک های کثیفی را که از گل متعفن ساخته ای سجده نمی کننند.

این موجود ضعیف و نکبتی را که برای شکم چرانیش خدا و بهشت و پرستش و بزرگواری و آخرت و 

حق شناسی و محبت و همه چیز و همه کس را فراموش می کند.برای یک شکم انگور یا خرما یا گندم گوسفندوار پوزهاش را به زمین فرو می بردو چشمش را بر آسمان تو میبندد سجده نمی کند. 

این چرند بد چشم شکم چران پول دوست کاسبکار پست سجده نمی کند.؟

کسی را که به خاطر تو .برای نشان دادن ایمان و اخلاصش به تو یک دسته گندم زرد به قربانگاه 

می آورد.... او که به خاطر خوشگلی خواهرش حرف تورا زیر پا می گذارد.پدرش را لجن مال می کند؟برادرش را می کشد؟

زندگی خوردن و خوابیدن نیست 

انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست.

زندگی چون گل سرخی است 

پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف.

یادمان باشد اگر گل چیدیم 

عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند.

 

خداوندا،برای همسایه كه نان مرا ربود، نان !! برای عزیزانی كه قلب مرا شكستند، مهربانی !! برای كسانی كه روح مرا آزردند، بخشش !! و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق می طلبم.....

عده ای مثل قرص جوشانند، در لیوان آب که بیاندازیشان

 طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند

 اما کافی است کمی صبر کنی

 بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند.

جامعه دو طبقه دارد:

 1:طبقه ای که می خورد و کار نمی کند

 2:طبقه ای که کار می کند و نمی خورد.

اگر مخالفان خود را به‌ پای چوبه‌ی اعدام می کشانی ! بدان‌ صاحب عقلی هستی بسان طناب .

و اگر مخالفان خود را به‌ زندان می فرستی! بدان صاحب عقلی هستی بسان قفس .

و اگر با مخالفان خود به‌ جنگ درمی افتی! بدان صاحب عقلی هستی بسان چاقو .

و اما اگر با مخالفان خود به‌ بحث و گفتگو می پردازی و آنها را متقاعد می سازی و به‌ سخنان حق آنها قناعت می کنی! بدان صاحب عقلی هستی‌ بسان عقل...

 

من را کس نساخت خداساخت زیرا من کسی

را نداشتم کسم خدابود کس بی کسان.

 

خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند !

 

دمکراسی میگوید: رفیق، حرفت رو خودت بزن نانت را من میخورم .

مارکسیسم میگوید: رفیق  نانت رو خودت بخور حرفت را من میزنم.

فاشیسم میگوید: رفیق  نانت را من میخورم .حرفت را هم من میزنم و تو فقط برای من کف بزن

اسلام حقیقی میگوید: نانت را خودت بخور حرفت را هم خودت بزن و فقط من برای اینم که تو به این حق برسی

اسلام دروغین میگوید : تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم وووو حرف بزن اما آن حرفی که ما میگوییم

آنکه معترض نیست، منتظر نیست و معترض، منتظر نیست

 

برایت دعا میکنم خدا از تو بگیرد آنچه که خدا از تو میگیرد

 

مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور،
حرفت را من می زنم.
فاشیسم می گوید: رفیق نانت را من می خورم،
حرفت را هم من می زنم
 و تو فقط برای من کف بزن.
اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور،
حرفت را هم خودت بزن
 و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی.
اسلام دروغین می گوید: تو نانت را بیاور به ما بده

 و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم،

 اماّ آن حرفی را که ما می گوییم بزن

 

سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی دست های نویسندگان،

 

اگر بدانی ، خود می توانی نوشت.

(مجموعه آثار ۷)

 

 
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شك دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...!
اگر کینه نبود؛

قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند.

 

وجودم تنها یک حرف است
و زیستنم تنها گفتن همان یک حرف؛

امّا بر سه گونه:
سخن گفتن،
معلّمی کردن،
و نوشتن.

دکتر عــلی شــریعتی

 


اگر خنده است چرا گریه میكنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده میكنیم ؟ اگر مر گ است چرا زندگی می كنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم ؟ اگه عشق است چرا به آن نمی رسیم ؟ اگه عشق نیست چرا عاشقیم

 

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،
دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…
این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…
شروع می‌کنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟
بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن.

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند
 
اگر گناه وزن داشت؛

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،

و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم.


 

اگر به راستی، خواستن، توانستن بود؛

محال نبود وصال!

و عاشقان که همیشه خواهانند،

همیشه می توانستند تنها نباشن

 



اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد،

من بی گمان،

دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز

هرگز ندیدن مرا.

 

 

چقدر ندانستن ها و نفهمیدن ها که از دانستن ها و فهمیدن ها بهتر است.
 
به همان سادگی خداوندی که در برابر اندیشه های فلسفی عمیق خود را پوشیده میدارد...
در برابر احساس ساده و دوست داشتن بی ریاو یک عشق پاک و متعالی

خود را روشن وآشکار مینماید...

(دکتر علی شریعتی)

 

رحمتی کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد.

قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر

ایمانم افکنم، تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند

و برای دین کار می کنند نه آنها

که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند!

 

« دکتر علی شریعتی »

چقدر دوست دارم این سخن مسیح را « از راه هایی مروید که روندگان آن بسیارند از راه هایی بروید که روندگان آن کم اند»

 

من چيستم؟


افسانه اي خموش در آغوش صد فريب


گرد فريب خورده اي از عشوه ي نسيم


خشمي كه خفته در پس هر درد خده اي


رازي نهفته در دل شب هاي جنگلي


من چيستم؟


فريادهاي خشم به زنجير بسته اي


بهت نگاه خاطره آميز يك جنون


زهري چكيده از بن دندان صد اميد


دشنام پست قحبه ي بدكار روزگار


من چيستم؟


برجا ز كاروان سبك بار آرزو


خاكستري به راه


گم كرده مرغ دربه دري راه آشيان


اندر شب سياه


من چيستم؟


يك لكه اي ز ننگ به دامان زندگي


و ز ننگ زندگاني آلوده دامني


يك ضجه ي شكسته به حلقوم بي كسي


راز نگفته اي و سرود نخوانده اي


من چيستم؟

« دکتر علی شریعتی

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۷/۰۶ - ۲۳:۳۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)