دختره خیلی خوشگل بود! /در مراسم تشییع پیکر مرحوم مرتضی پاشایی

در مراسم تشییع پیکر یکی از خواننده های خوب کشورمان هستیم. خیلی از گوشی ها … ببخشید، خیلی از مردم همراه با گوشی هایشان در این مراسم حضور دارند. با ما همراه باشید تا گفت و گویی داشته باشیم با برخی از این افراد؛

نفر اول؛ پلنگه چشم قشنگه!

به قیافه ایشون می خوره که خیلی اهل موسیقی باشه؛ بریم گفتگویی داشته باشیم باهاش؛
* میشه یکی از آهنگ های مرتضی که خیلی باهاش خاطره دارین رو برامون بخونین؟!

– اوه! مرتضی معرکه است! با این آهنگش خیلی حال می کنم: “نگی جاییا، مال ماییا پلنگه، پلنگه چشم قشنگه!”

*نه!نه! منظورم اون مرتضی اون ور آبی نیست!

– مگه چندتا مرتضی داریم؟!

***

نفر دوم؛ شمارمو نگرفت!

این آقا پسر زار زار دارن اشک می ریزن؛ حتما علاقه زیادی به این خواننده داشته؛

* میشه دلیل اشک هایی که روی گونه هاتون هست رو برای ما توضیح بدید؟

– خیلی بد شد! نباید اینطور میشد! خیلی نامردیه!

* از احساستون برام بگین!

– احساساتم جریحه دار شده! دختره خیلی خوشگل بود! آخه چرا شماره منو نگرفت! و رفت شماره یکی دیگه رو گرفت؟!

* ای بابا! بریم سراغ گزینه بعدی؛ اینهم گویا به خاطر چیز دیگه ای اومده اینجا!

***

نفر سوم؛ مگه نمی بینی دارم عکس سلفی می گیرم؟!

این خانم هم در حال گرفتن عکس سلفی از خودش هست؛ حتما می خواد این لحظه های غمگین رو برای خودش ثبت کنه تا همواره یاد هنرمند محبوبش باشه.

* میشه چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟!

– آقا مگه نمی بینی دارم عکس سلفی می گیرم؟! مزاحم نشو! … اَه! ببین! حواسمو پرت کردی دستم لرزید عکسم خوب نشد.

* دلیل گرفتن این عکس رو میشه برای خوانندگان ما توضیح بدین؟!

– الان دور دوره عکس سلفیه! هیچ می دونی این عکس چقدر لایک میخوره؟! … کجا میری؟! واستا از من و دوستام یک عکس بگیر بعد برو!

***

نفر چهارم؛ حالا کی فوت شده؟!

این جوون قیاقه خیلی خاصی داره؛ بریم گفت و گویی با ایشون داشته باشیم.

* به نظر شما حضور در مراسم ختم با این لباس رنگ و وارنگی که شما پوشیدین در تضاد نیست؟!

– به من چه! یکی از بچه ها واسم تو وایبر نوشت همه با هم بیایم اینجا دور هم باشیم! نامرد نگفت مراسم ختمه و باید تریپ مشکی بزنیم! حالا کی فوت شده؟!

***

نفر پنجم؛ لااقل یک خاطره داشته باشم!

* به نظر میشه شما هم خبرنگار باشین، چون با دقت دارین از مراسم فیلم می گیرین!
– نه بابا! فیلم می گیرم بعدا پیش برو بچ کلاس بذارم که توی مراسم پاشایی بودم و توی میهمونی ها هم لااقل منهم یک خاطره واسه تعریف کردن داشته باشم و تا هر کس حرفی زد بکوبم تو
دهنش بگم چرا چرت میگی؟! خودم اونجا بودم!

***

نفر ششم؛ راستی اسمش چی بود؟!

* سلام خانم! لااقل شما بگین که توی این مراسم به خاطر خود مرتضی پاشایی حضور دارین.
– پس چی! ای کاش می مردم و این روز رو نمی دیدم! کاش بچه خودم می مرد و این بلا سر این هنرمند نمی اومد. راستی اسمش چی بود؟!

***

اصلا بیخیال مصاحبه و گرفتن گزارش! بعد از صحبت با این چند نفر؛ بغضم گرفته وقتشه ببارم… من گریه هامو توی اتاقم و جلوی لپتاپم انجام میدم؛ جایی که همیشه می نشستم و صدای این خواننده خوب رو گوش می دادم.