یک زن جوان "مهناز افشار" به سینمای متروکهای پناه میبرد که سالن نمایش آن تبدیل به انبار فروش موتور سیکلت شده و لابیاش را باشگاه بیلیارد کردهاند.
این زن، صیغهای مردی به نام "ماندگاری" بوده و از او یک فرزند دارد؛ "ماندگاری" حالا مرده و همسر نازای او با این زن صیغهای درگیر میشود.
پرواضح است که "خاتون لواسانی" (مهناز افشار) نمادی از گوگوش "فائقه آتشین" است.
فائقه آتشین از "محمدرضا پهلوی" یک فرزند نامشروع داشت که چندسال پیش توانست توسط آزمایش DNA نسبت فامیلیاش با خاندان سلطنتی ایران را ثابت کند.
برخوردی که از همسر "ماندگاری" (شقایق فراهانی) با خاتون در این فیلم میبینیم، کاملا میخواسته طعنهای باشد به برخورد "فرح دیبا" با مسئلهی فرزند نامشروع شاه
این دیالوگ در طول فیلم بارها از زبان یکی از صاحبان "متروپل" خطاب به خاتون شنیده میشود که (خیلی کار خوبی کردی به سینما پناه آوردی...)
این قضیه اشاره دارد به ازدواج "فائقه آتشین" با یکی از کارگردانهای سینمای ایران؛ در حقیقت کارگردان "متروپل" خودش را هم در این اثر نمادسازی کرده و آنگاه که یکی از کاراکترها سینما را به عنوان پناهگاه خاتون- بخوانید گوگوش- معرفی میکند، اشارهاش به همین معناست.
حتی از جایی به بعد که زن ماندگاری پشت در متروپل رسید، جای پنجه خونین خاتون روی ستونی که به آن تکیه داده بود میماند پنجه خونینی که یادآور تصویری بسیار معروف از 17 شهریور 1357 است و البته ما نمیدانستیم که فائقه آتشین هم روزگاری انقلابی بوده!
اما در مورد کیفیت کار باید گفت "مسعود کیمیایی" آنقدر سرگرم تطابق دادن دقیق بین نمادهای فیلمش با صور واقعی آنها شده که قصه گفتن را رها میکند و به این ترتیب "متروپل" فاقد درام است.
خیلی مولفههای کلیشه شده در سینمای کیمیایی هم دوباره و در اینجا تکرار میشوند اما از آن طرف خیلی جزئیات ضروری در کار رعایت نشده.
مثلا چند نفر در فاصله نیم متری یک شیشه بزرگ چند دقیقه با چوب و چماق زد و خرد خونینی میکنند اما هیچ اتفاقی نمیافتد که شیشه بشکند، آنها حتی چندبار سر و صورت و دست خونیشان را روی شیشه میگذارند اما شیشه نمیشکند، حتی میان دعوا مرتب صدای شکستن شیشه هم میآید اما شیشه نمیشکند تا این که وقتی قرار است سکانس تمام شود نوبت این شیشه هم میرسد!

کیمایی درباره داستان فیلم جدیدش اظهار کرد: فیلم در بین دو تا سه ساعت میگذرد، داستانی که از ساعت ۱۲ شب آغاز میشود. البته تاکید زیادی بر این دو ساعت نیست و این اتفاق در فیلمنوشت افتاده است.
وی چهار نفر در یک ویلا، یک بیمارستان و یک دکتر و چهار نفر دیگر را از شخصیتها و لوکیشنهای اصلی این فیلم دانست و گفت: وقتی سینما «متروپل» را دیدم در تغییر فیلمنامه این فیلم بسیار موثر بود. ریختگیها، فراموشیها و تغییراتی که با دست نیست بلکه با تغییر عوض شده است. هنوز پلاکارتها به دیوار بود، مثل هواپیمایی که پر از زیبایی بوده و اکنون پرت شده است.
این کارگردان ادامه داد: سینما «متروپل» تاثیر بسیاری بر روحیه من گذاشت و آرام آرام به سمت سینمای از دست رفته، خیابان از دست رفته و محله از دست رفته، رفتیم و این کمک زیادی به من کرد.
مسعود کیمیایی شخصیت اصلی این فیلم را «خاتون» با بازی مهناز افشار معرفی کرد و گفت: او در حادثهای، جایی را برای پناه بردن ندارد که ۱۲ شب به باشگاه بیلیاردی میآید که قبلا سینما بوده و در آنجا بافت دیگری به قصه اضافه میشود.
او،محمدرضا فروتن ، پولاد کیمیایی، ساعد سهیلی و سحر دولتشاهی را از دیگر بازیگران اصلی عنوان کرد و ادامه داد: تقریبا ۱۰ نفر از بازیگران هم از مدرسه آزاد بازیگری هستند که بخشی از اینها، افراد پشت دوربین را تشکیل میدهند.
وی با اشاره به دیگر عوامل پشت دوربین اظهار کرد: با علیرضا زریندست عزیز به عنوان فیلمبردار ششمین فیلمی است که همکاری میکنیم و یک فیلم دیگر مانده تا به مرحوم نعمت حقیقی برسیم. برای صدا اسحاق خانزادی عزیز در کنارمان است. برای گریم برای اولین بار با سعید ملکان کار میکنیم که فوقالعاده و بسیار وارسته است.