....
از طرز رانندگیتان ،
از برخورد و نگرش تان نسبت به جنس مخالف ،
از داشتن غیرتهای بی مورد راجع به خواهر و مادرتان و بی غیرتی محض راجع به عزیزان دیگران،
از تحلیل های سیاسی و اقتصادیتان در تاکسی ،
از زیر پا گذاشتن حریم خصوصی دیگران ،
از آشغال ریختنتان در خیابان ،
از قابلیتتان برای تبدیل صحنه تصادف به محل قتل ،
از بی تفاوتیتان نسبت به خونهای ریخته شده بر کف خیابان ،
از یکی نبودن حرف و عملتان ،
از تعارف های بی موردتان ،
از بی تفاوتیتان نسبت به مسائل روز،
از غیبت کردن های کثیرتان ،
از تغییر نظرهای یک ساعته تان ،
از بی تفاوتیتان نسبت به کار کودکان ،
از جو حاکم بر ورزشگاه هایتان ،
از " مرگ بر " گفتن ها و درود فرستادن های بی پشتوانه تان
از عشق های یک شبه تان ،
از انتخاب دوستانتان بر مبنای نوع خودرو اش ،
از صورت های عمل شده مصنوعی ،
از چاپیدن یکدیگرتان ،
از قسم ها و دروغ های بی حد و حصرتان ،
از بی مطالعه بودنتان ،
از تن دادن و دل ندادنتان ،
از ذوب شدنتان در فرهنگ غرب و فراموش کردن زبان مادریتان ،
از عدم رعایت نظافت شخصیتان ،
از مدرک گرا بودنتان ،
از کلاس گذاشتن های بی موردتان ،
از جوک های قومیتیتان ،
از نژاد پرستیتان ،
از خواب "دو هزار و پانصد" ساله و "سی دو" سالتان ،
از ادعاهای گزافتان راجع به مشاهیر ایران ،
از مصرفگرا بودنتان ،
از قسطی خریدن بنزتان برای فخر فروشی ،
از رقصیدنتان در مهمانی با روسری ،
از هول دادنِ هم و صف کشیدن برای نذری ،
از .....
از چه بگویم ؟ به که بگویم؟ حالم بد است ، خیلی هم بد است