فراموش کردم
رتبه کلی: 14922


درباره من
ظرفیت پشت تکمیل شد!لطفا از جلو خنجر بزنید.
*نوید.شیرازی* (AGRABESORKH )    

ان روز غروب

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۲/۱۷ ساعت 01:55 بازدید کل: 168 بازدید امروز: 141
 

یاد دارم در غروبی سرد سرد میگذشت از کوچه ما دوره گردداد میزد: کهنه قالی میخرم دسته دوم جنس عالی میخرمکاسه و ظرف سفالی میخرمگر نداری کوزه خالی میخرم اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکستاول ماه است و نان در سفره نیستای خدا شکرت ولی این زندگیست؟بوی نان تازه هوشش برده بود اتفاقا مادرم هم روزه بود خواهرم بی روسری بیرون دویدگفت آقا سفره خالی میخرید

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۲/۱۷ - ۰۱:۵۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)