شعر دختر شکوفه از زنده یاد فروغ فرخزاد :
=============================
دختر کنار پنجره تنها نشست وگفت
ای دختر بهار حسد می برم به تو
عطر وگل وترانه وسرمستی تو را
با هرچه طالبی به خدا میخرم زتو
بر شاخ لخت وعور درختی شکوفه ای
با ناز میگشود دو چشمان بسته را
مرغی میان سبزه زهم باز می نمود
آن بالهای کوچک زیبای خسته را
خورشید خنده کرد وزانوار خنده اش
برچهر روز روشنی دلکشی دوید
موجی سبک خزید ونسیمی به گوش او
رازی سرود وموج به نرمی رمید از او
خندید باغبان که سرانجام شد بهار
دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم