فراموش کردم
رتبه کلی: 3403


درباره من
*ASHNAYE GHARIB* (ALI-JB )    

خاطره ای جالب از شهید ابراهیم هادی

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۵/۱۴ ساعت 17:52 بازدید کل: 233 بازدید امروز: 230
 

 

 شهید ابراهیم هادی

یکی از بچـه ها به ابــراهیم گفـت :

ابــراهیم جـون! تیـپ و هیکلـت خیلی جالـب شـــده...

توی راه که می اومـدی دوتا دختـر پشـت سرت بـودن و مرتـب از تو حـرف میـزدند...

شلــوار و پیرهن شیـک که پوشـیدی، ساک ورزشی هم که دسـت گرفتی ، کاملاً معلومه ورزشکاری!

ابراهیم خیلی نارحت شد. رفت توی فکر. اصلاً تـوقع چنیـن چیزی را نداشـت....

جلسـه بعد که ابراهـیم را دیـدم خـنده ام گرفته ؛ پیراهن بلنــد پوشیده بود و شلوار گشـاد!

به جای سـاک ورزشی هم کیسـه پلاسـتیکی دست گـرفته بـود...

تیپش به هر آدمی می خورد غیر از کـشتی گیر....

بچه ها میگفتــند : تو دیگه چه جـور آدمی هسـتی! ما باشگـاه میایم تا هیکـل

ورزشـکاری پیدا کنـیم. بعد هم لباس تنـگ بپوشـیم. اما تو با این هیکل قشـنگ و رو فرم،

آخه این چه لباس هائیه که میپوشی؟!

ابراهیم به این حــرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد:

ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛

به هر نیت دیگه ای باشه ، فقط ضرره...

کتــاب سـلام بر ابراهیـم ص۴۱

این مطلب توسط جعفر امینی بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
1 2 3


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)