چرا؟

چرا من از زنان می ترسم؟

#پاسخ

کسانی هستند که از زن هراس دارند 
و اگر از زنان بترسی نمی توانی آنان را دوست بداری.
عشق چگونه می تواند از ترس برخیزد؟
و چرا آنان از زن می ترسند؟
زیرا کودکی تو در ترس از مادرت سپری شده است.
او پیوسته در تعقیب تو بوده است،
او پیوسته تو را می کوبیده است.
پیوسته به تو می گفته این کار را بکن و آن کار را نکن.
البته بخاطر خیر خودت!
او تو را فلج کرده است،
بسیاری چیزها را در تو نابود ساخته است.
او موجودی تقلبی از تو ساخته است،
زیرا به تو گفته است که چه چیزی برای تو خوب است و کار درست چیست.
چه تو آن را دوست داشتی و چه نه،
چه آن کار برایت خودانگیخته بوده و چه نه،
می بایست از فرمان مادرت اطاعت می کردی.
و تو بسیار ناتوان بوده ای...
بقای تو بستگی به وجود مادرت داشته،
پس مجبور بودی که به حرف او گوش بدهی.
او تو را شرطی ساخته است.
و به سبب ترس از مادرت است که تو از زنان وحشت داری.

میلیون ها #شوهر_زن_ذلیل هستند،
به یک دلیل ساده که: 
#مادرشان_بسیار_قوی_بوده_است.
هیچ ربطی به همسرشان ندارد؛
آنان فقط مادرشان را روی همسرشان فرافکن می کنند.
آن همسر فقط نسخه ی جدیدی از مادرشان است. 
آنان هر انتظاری که از مادرشان داشته اند اینک از همسرشان دارند.
از یک سوء این سبب افلیج بودن آنان می شود؛ 
و از سوی دیگر آنان انتظاراتی از همسرشان دارند که 
برآوردن آن انتظارات از همسر ممکن نیست.
زیرا که آن زن مادرت نیست.
پس احساس ناکامی می کنی.
و چگونه می توانی با همسرت عشق ورزی کنی؟