فراموش کردم
رتبه کلی: 77


درباره من
گل آبی من (ALI-ZERO )    

عشق تو....

درج شده در تاریخ ۹۹/۱۲/۱۵ ساعت 19:27 بازدید کل: 294 بازدید امروز: 294
 

عشق تو....

من در غم تو تو در هوای دگری
دلتنگ تو من تو دلگشای دگری
در مذهب عاشقان روا کی باشد
من دست تو بوسم و تو پای دگری

من در غم تو تو در هوای دگری
دلتنگ تو من تو دلگشای دگری
در مذهب عاشقان روا کی باشد
من دست تو بوسم و تو پای دگری

عشق تو....

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۹/۱۲/۱۵ - ۱۹:۲۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
گل آبی من(ALI-ZERO )
۹۹/۱۲/۱۵ - 19:30
بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
وگر شهری بدم ویرانه گشتم

ز عشق تو ز خان و مان بریدم
به درد عشق تو همخانه گشتم

چیان کاهل بدم کان را نگویم
چو دیدم روی تو مردانه گشتم

چو خویش جان خود جان تو دیدم
ز خویشان بهر تو بیگانه گشتم

فسانه عاشقان خواندم شب و روز
کنون در عشق تو افسانه گشتم
گل آبی من(ALI-ZERO )
۹۹/۱۲/۱۵ - 19:31
اینجا من،
بستگی دارم به "تو"..
به حرفهایت،
آرامشت، به بودنت...
اینجا اگر تو باشی،
فدایِ سرِ هرکه، که می خواهد نباشد...
لاهوتیان(whoop )
۹۹/۱۲/۱۵ - 20:20
لاهوتیان(whoop )
۹۹/۱۲/۲۵ - 15:22
«دارو» و «دوست»...؛

هر دو دردها را تسکین می‌دهند...
با این تفاوت که «دوست»...

نه قیمت دارد؛
نه نیاز به بیمه حمایتی ؛
چون خودش حمایت است...!

نه مقدار دارد ؛
نه تاریخ انقضا ،
بلکه هر چه قدیمی‌تر باشد ،
اثرش عمیق‌تر و شفابخش‌تر است...!

هر دارو برای دردی مؤثر است ،
و برای یک درد دیگر مُضِر...؛
اما دوست واقعی ، بر هر دردی دواست...!
گل آبی من(ALI-ZERO )
۱/۰۸/۲۶ - 22:19

بگذار که در حسرتِ دیدار بمیرم
از دردِ نداریِ دل ، هر بار بمیرم

آه از دل عاشق کش و آه از لب معشوق
بگذار که در خلوتِ تَبدار بمیرم

دیدم رخ مهتابی ات ای ماه عزیزم
ای کاش که در شام شب تار بمیرم

در برکه به نیلوفر و مرداب فتادی
سنگی بزن از عشوه ی دلدار بمیرم

با من قدحی پُر کن از این جام گوارا
نگذار که اینگونه دل آزار بمیرم

رحمی تو به من کن در این شهر تلافی
نگذار که بر چوبه ی هر دار بمیرم
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)