یکی از جریان های انحرافی که در قرون میانی به تدریج در حوزه اندیشه و مذاهب اسلامی اثر گذاشت و خط فکری جدیدی را بنیان نهاد جریان سلفی گری است که در عصر اخیر نه به عنوان یک مکتب فکری خاص با یک سلسله اصول و فروع عقیدتی، بلکه به شکل یک جریان گذشته گرای فکری با یک ساختار سیاسی ویژه شناخته می شود.
سلفیه در لغت و اصطلاح
سلفی گری در معنای لغوی به معنی تقلید از گذشتگان، کهنه پرستی یا تقلید کورکورانه از مردگان است، اما سلفیه (اصحاب السف الصالح) در معنای اصطلاحی آن، نام فرقه ای است که تمسک به دین اسلام جسته، خود را پیرو سلف صالح می دانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود، سعی بر تابعیت از صحابه و تابعین دارند.
آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است؛ یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فراگرفت و علما نباید به طرح ادله ای غیر از آنچه قرآن در اختیار می گذارد، بپردازند. در اندیشه سلفیون، اسلوبهای عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.
از نظر اصول اعتقادی، اهل سنت و جماعت در اشکال کنونى آن، در طیفى میان اشعریه تا سلفیه پراکندهاند و این تمایز از آن رو پدید آمده که گروهى از عالمان در برخورد با مباحث اعتقادی راهى کلامى و استدلالى را مىجستهاند، در حالى که گروهى دیگر، دست یافتن به عقیدهای نجاتبخش را در گرو پذیرش نصوص و پیروی شیوه سلف (صحابه و تابعین) در پرهیز از مباحث کلامى و تسلیم نسبت به نصوص شرعى دانستهاند. گونهای خاص از گرایشهای اعتقادی اهل سنت و جماعت که در گسترهای از تاریخ در مشرق اسلامى از حیاتى ممتد برخوردار بوده، مکتب حنفیان اهل سنت و جماعت، و شکل کلامى شده آن، یعنى مذهب ماتریدیه است.
با پدیدار شدن موجی جدید از سلفگرایی نزد حنبلیان از سده ۷ق، تقلیدستیزی به عنوان طیفی از مکاتب حنبلی ظهور یافت. چنین رویکردی در آثار ابن تیمیه (د ۷۲۸ق) به عنوان یکی از شاخصترین چهرههای سلفی در سدههای میانه دیده میشود و پس از آن هم در آثار پیروان متقدم ابنتیمیه مانند ابن قیم جوزیه (د۷۵۱ق)، به خصوص در کتاب اعلام الموقعین عن رب العالمین این گرایش دیده میشد. در آثار فقیهان معتدل حنبلی در دورههای پسین، تأکید بر عدم جواز تقلید بر مجتهد نهاده شده بود.