...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۰ - ۱۴:۳۰ ( 17 نظر , 239 بازدید )

پسره دوست دخترشو تو پارک بغل کرده،ماموره میاد میگه خانوم با شما چه نسبتی دارن؟؟میگه: از بستگان چاوز مرحومه... میخام یخورده تسکینشون بدم بهترین راه جمع کردن نمکی که روی فرش ریخته ،اینه که با دست بزنی پخشش کنی ... هر کس ایجور میکنه لایک کنه.....:)     پسر داییم 18 سالشه تک پسررر و...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۰ - ۱۴:۲۷ ( 3 نظر , 190 بازدید )

بردار عزیز!داداش من!شلوار رنگی بپوش،عیبی نداره اما باهاش کفش رنگی نپوش آخه قراره تو مرد باشی نه اسمارتیز......
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۰ - ۱۴:۲۳ ( 4 نظر , 194 بازدید )

خدایا! …رحمتی کن ،تاایمان ،نام و نان برایم نیاورد! …قوتم بخش ،تا نانم را ،و حتی نامم را ،در خطر ایمانم افکنم! …تا از آنانی نباشم که ،پول دین را می گیرند ،و برای دنیا کار می کنند! …بلکه از آنانی باشم که ،پول دنیا را می گیرند ،و برای دین کار می کنند! …  ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۱۹ - ۱۴:۲۲ ( 6 نظر , 200 بازدید )

  قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود ،همه از هم میپرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است .       قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک ا...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۱۹ - ۱۴:۱۴ ( 1 نظر , 189 بازدید )

و خدا زن را از پهلوی چپ مرد آفرید. آری ، خداوند زن را از پهلوی چپ مرد آفرید نه از سر او ، تا فرمانروای او باشد. نه از پای او ، تا لگد کوب امیال او گردد. بلکه از پهلوی او ، تا برابر با او باشد و از زیر بازوی او ، تا مورد حمایت او باشد و از نزدیکترین نقطه به قلب او ، تا معشوق ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۱۳ - ۱۰:۵۴ ( 8 نظر , 192 بازدید )

آن شب باران می بارید… باران که می بارد به تو مشتاق تر می شوم… و از همین شوق بی چتر آمدم… ولی آمدم… و تو نمی دانی که جه بارانی بود، چون نیامدی… و باران می بارید… آن شب تب کردم و تو هیچ نکردی…و باران می بارید… و بالاخره دیشب مردم و ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۱۳ - ۱۰:۵۰ ( 1 نظر , 182 بازدید )

...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۱۳ - ۰۹:۰۱ ( 1 نظر , 209 بازدید )

با من قدم بزن حالا که با منی حالا که بغضی ام , حالا که سهممی با من قدم بزن می لرزه دست و پام بی تو کجا برم , بی تو کجا بیام دست منو بگیر , کنار من بشین من عاشق تو ام حالا منو ببین حال منو ببین از دلهره نگو , از خستگی پُرم بی تو می شینمو و روزا رو میشمورم هر جا بری میام ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۴ - ۱۲:۴۹ ( 9 نظر , 223 بازدید )

خدا بودم خدای خودپرستان گدا کردی مرا تو سنگ مغرور مرا باور به بی همتائی ام بود مرا از باور خود کردی ام دور * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تمام روز و شب با بیقراری به شوق روی تو بیدار هستم اگرچه بی غرورم زنده اما به شوق لحظۀ دیدار هستم ! ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۴ - ۱۱:۲۱ ( 10 نظر , 204 بازدید )