بهنام یاوری- پایان ریشه کلمه ی آذری: آذر در ترکی دارای دو معناست: 1- آتش 2- فرد منسوب به قوم آذ. آذر در معنای آتش: شکل قدیم این کلمه »آتیر« بوده است که به صورت »آدیر« وارد زبان پهلوی شده است و از فعل »آتماق« به معنای (جهیدن - برجهیدن) است و کلمه ی آتش»آتیش« نیز از این ریشه است.
بهنام یاوری- پایان
ریشه کلمه ی آذری: آذر در ترکی دارای دو معناست: 1- آتش 2- فرد منسوب به قوم آذ. آذر در معنای آتش: شکل قدیم این کلمه »آتیر« بوده است که به صورت »آدیر« وارد زبان پهلوی شده است و از فعل »آتماق« به معنای (جهیدن - برجهیدن) است و کلمه ی آتش»آتیش« نیز از این ریشه است. بنابراین سخنان کسروی در مورد کلمه ی آذری که به زعم وی منسوب به آتش است، به کلی رد می شود چرا که خود کلمه ی مورد ادعای وی ترکی است نه فارسی و پهلوی. آذری منسوب به قوم آذ: نام قوم آذ، از کتیبه های اورخون و یئنی سئی گرفته تا کتاب »راحة الصدور« دیده می شود.آذها نخستین قومی بودند که تبریز را پایتخت خود قرار دادند. آذری، مشتق از سه بخش است: 1-ذ 2-اَر3-ی. درباره کلمه ی آذ (قوم ساکن در آذربایجان) مختصرأ گفته شد. پسوند »ار« به معنای مرد یا جوانمرد، بسیار واضح است و در آخر اسم بیشتر اقوام ترک دیده میشود مانند: قجر، افشار، بولقار و غیره.اما پی افزوده »ی« در آخر کلمه: به نظر پروفسور صدیق، این پسوند از ترکی وارد پهلوی و از پهلوی وارد فارسی شده است. در برخی از کلمات قدیمی ترکی به آن برمیخوریم ماننددوغو(مشرق) – باتی(مغرب) – تورشو- اؤلو و...در ترکی قدیم این پسوند به صورت »یگ،وگ« بوده است مثلأ: دیریگ(شکل قدیم)- دیری(شکل امروزی). پس ترکیب زیبای »آذری« به معنای »شخص منسوب به قوم آذ«، کاملأ ترکی است و به ترکان آذربایجانی اشاره دارد اما به علت جعل و سوء استفاده کسروی، مورد نفرت واقع شده است.
نام قوم آذ در اسم رود »آراز« هم دیده می شود که از دو کلمه ی »اَر« و »آذ« تشکیل یافته و به معنی »مردی از قوم آذ« است.
معنای آذربایجان: قابل قبول ترین و علمی ترین نظریه در این مورد، نظریه ی پروفسور میرعلی سیدوف است که طبق آن آذربایجان عبارت است از: (آذ+ار+بای+جان) به معنای »سرزمین بیگ توانمند قوم آذ«.
معنای کلمه ی تورک:در برهان قاطع، اثر محمد حسین خلف تبریزی: شجاع – دلیر – سخت. در دیوان لغات الترک به مطالب جالبی برمی خوریم: » نام پسر حضرت نوح(ع) و آن اسمی است که خدای تعالی به فرزندان »ترک بن نوح« عطا فرموده است ... گفتیم که نام »ترک« را خداوند نهاده است چونکه روایت است از »حسین بن خلف کاشغری« که به او نیز »ابن الغرقی« گفته است که »شیخ ابوبکرالمفید الجرایی« از شخصی معروف به »ابن ابی الدنیا« که در کتابش در مورد آخرالزمان، نقل کرد که به استناد از رسول اکرم(ص) حدیثی صحیح نوشته است و آن حدیث چنین است:(خداوند عزوجل میفرماید: من سپاهی دارم که ترک نامیدم، آنان را در خاور زمین سکونت دادم. هرگاه بر قومی خشم گیرم، آنان را بر آن قوم مسلط کنم.) و این خود در برابر تمامی مخلوقات برتری و فضیلتی برای ترکان به شمار می رود، زیرا خداوند نام دادن به آنان را خود ولایت فرموده است و در بلندترین جایگاه زمین و در پاکیزه ترین هوا سکونت داده است و آنان را سپاهیان خود خوانده است. گذشته از آن در ترکان صفاتی مانند زیبایی، محبت، خوشرویی، ادب، احترام به بزرگترها، پایبندی به سخن و وفای به عهد، صفا و سادگی، روح حماسی و قهرمانی، دلاوری و جوانمردی که شایسته ی هرگونه مدح و ستایش است موجود است...«
در کتاب سنگلاخ، اثر میرزا مهدی استر آبادی: » اسم پسر یافث بن نوح(ع) که او را ترکان (یافث اوغلان) گویند و یافث پدر ترک است.در افسانه های فارسی، ترکها(تورانیان) فرزندان »تور پسر فریدون« هستند.
به نظر پروفسور جواد هیئت: »ترکان از نژاد سفید و از شاخه ی تورانی هستند. برای واژه ی ترک معانی گوناگونی مانند: نیرو و قوت، مغفر(کلاه خود)، منتظم و تولید مثل( از مصدر تؤره مک) قائل شده اند ولی به نظر میرسد که کلمه ی ترک نام قبیله ی آشینا، مؤسس دولت »گؤی تورک« باشد که بعدها به تمامی ملل و اقوامی که به زبان ترکی سخن می گفتند، اطلاق شده است.در این میان نظریه ی زنده یاد پروفسور زهتابی بسیار قابل توجه است: »کلمه ی ترک مشتق از مصدر(تورماق) به معنای ساکن شدن است و واژه ی توروک به معنای ساکن شده و یکجانشین است ... بعد از تشکیل دولت »گؤی تورک« به دلیل وجود مصوت نازک(اؤ) در کلمه ی گؤی، مصوتهای کلمه ی توروک هم به شکل نازک درآمده اند و کم کم به »تورک« تبدیل شده است.« یک نظر دیگر در این باب، نظریه ی ویلهلم تهمسن است: »تورک به معنای نیرو و قدرت است و این معنا در کلمه ی»ارتورک« به معنای قدرت و مرد قدرتمند موجود است.« کلمه ی ترک در زبان و ادبیات فارسی به معنای زیبا و دلبر و در آثار نظامی گنجوی به معنای پاکی، زیبایی، دانا، عادل، صاحب و جنگاور به کار رفته است.
نتیجه: کلمه ی آذری از قوم آذ(گروهی از ترکان) گرفته شده است و برای نسبت دادن کسی به قوم آذ مورد استفاده قرار میگیرد. با جعل و تحریف این کلمه از سوی احمد کسروی، معنای زیبا و اصلی آن از بین نرفته است. به قول شیخ صفی اردبیلی»دنیز موردار اولماز ایت سو ایچمه گین دن« با دهان زدن سگ، آب دریا نجس نمیشود.مردم قهرمان آذربایجان همیشه ترک بوده و هستند و ان شاءا... خواهند بود. به تمسخر گرفتن مردم آذربایجان با نام ترک و خطابهای محترمانه با لفظ آذری، (از سوی تفاله های باقی مانده از دوران شوم پهلوی) به خاطر ایجاد نفرت از کلمه ی ترک است تا مردم آذربایجان از لفظ آذری خوششان بیاید و خودشان را آذری بنامند و کم کم اسم ترک از روی آنها برداشته شود و این همان هدف کسروی بود، یعنی جدا کردن مردم آذربایجان از سایر ترکان جهان! الحمدا...
به قول دوستی، ما خود را آذری، یعنی آذربایجانی و ترک میدانیم اما مصلحت این است که خود را فقط »ترک« بنامیم تا بهانه به دست افراد مغرض ندهیم. چند سؤال همچنان بی جواب ماندکه قطعأ از سختترین سؤالات دنیاست:
1-زبان مورد ادعای کسروی و پیروانش چه نام داشت؟ فارسی؟ پهلوی؟ تاتی؟ تالشی؟ لری؟ گیلکی؟ طبری؟ هرزندی؟ آذری؟ یا چیز دیگر؟!
2- چطور است که از تمدن پروتوترک سومر (مربوط به چند هزار سال قبل از میلاد) هزاران لوح گلی و آثار تمدنی زیادی باقی مانده است اما از زبانی که ادعا میشود تا قرن17 میلادی وجود داشته، حتی یک اثر بجا نمانده است؟!
3- بنا به ادعای کسروی و مدافعان وی، آذربایجان در چه دوره ای ترک شد؟ غزنویان؟ سلجوقیان؟ مغولان؟ آق قویونلوها؟ قره قویونلوها؟ صفویان؟ یا دوره ای دیگر؟!