فراموش کردم
رتبه کلی: 201


درباره من
روزگارا!
تو اگر سخت به من میگیری
باخبر باش که پژمردن من آسان نیست

گر چه دلگیر تر از دیروزم

گرچه فردای غم انگیزمرا میخواند

لیک:باور دارم دلخوشیها کم نیست

زندگی باید کرد.....!!!!






الله

یاخچی وارسان

یانیمیزدا

قؤیموسان شیطانی باش ساللییا دامدان

آپارا

گؤیلوو یاددان



یاخچی وارسان

قؤیموسان گونده گوناهیم

گله بیربیرگوناه اوسته



تانری سن سیز

دونیامیز،بیر قوروچای دی

کیم گؤروب دی

داش ایچیندا

پارا آی دی؟!



باخیشون وار منه هرگون

گون به گون کی سالیرام عومرومه دوگون

آچیسان

بیردن اؤلاری

آپاریسان منی گؤزلرده یوخاری

باخیشون وار منه ساری



بیلیرم هرنه دییم

منه سن آنی وئررسن

بیلیرم ایسته گیمی سن

هامی دان یاخچی بیلرسن



آمماتانریم!

تانری !!!من ایسته میرم دونیانی سن سیز

شادلیغی

ایسته گیمی

سئوگیمی سن سیز



یاخچی وارسان یانیمیزدا

*سن کی وارسان نه غمیم وار

نه کمیم وار

نه گؤزل روزگاریم وار

"بیلمیرم بو شعر کیمدندی"


--------------------------------------------
میآنالی

شهری با قدمت 7000 سال


سئویل آی (AYSU-AY )    

روزی که خدا هم گریه کرد ؛ شما با این مردم چه کردید؟ چرا نگذاشتید یک لبخند بر روی لبان هموطنانتان بنشیند؟

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۲/۲۶ ساعت 10:23 بازدید کل: 346 بازدید امروز: 342
 

روزی که خدا گریه کرد…

جام آنها از جنس آهن بود، جنس ما از الماس است. صاف و تیز، بی آلایش، مثل دلهای کودکان روستایی. جاده ها پیموده، با لبان خشکیده بی جرعه ای نوشیده. صف به صف ایستاده، خسته اما عاشق.

صحبت از یک بازی است! ملتی می آید تا بازی را ببیند حیف که نمی داند خود جزئی از این بازیست. تاب باختن داریم اما نه اینگونه. نه اینگونه!
روزی که تراکتور در تبریز ۲-۰ بازانده می شود و داور بازی راست راست راه می رود به قضاوت مشغول است باید هم فکر اینجا را می کردیم. روزی که یک داور ما را در اصفهان می بازاند و دوباره داور بازی فینال می شود و جیک کسی در نمی آید باید هم فکر اینجا را می کردیم.

اصلاً داور را بیخیال، مطمئناً در شایعه پراکنی تساوی اصفهان، نه اصفهان و نه تهران! آن شایعه در تبریز، نیمکت و سکوهای یادگار را دو متر به هوا پراند! آن شایعه اندک کور سوی امید ما را نیز نقش بر آب کرد. آن شایعه تیمی که به حمله نیاز داشت را جانانه در دفاع فرو برد. آن شایعه و آن تعویض های پایانی…

اصلا اینها هم بکنار! چرا با احساسات یک استادیوم پر بازی شد؟ آن هواداران و آن بازیکنان جوان تیم چه گناهی داشتند که به گمان قهرمانی دور افتخار زدند؟ آن هزاران نفری که در چمن سبز در شور و نشاط بودند چه گناهی داشتند؟

امروز هم تراختور برد هم مردم، اما شما بد باختید! بد باختید.

با هیچ کس دشمنی نداریم، به احد الناسی خط و نشان نمی کشیم. روزی که ۱۰۰ هزار نفر بازیچه یک شایعه کثیف می شود مگر سخنی باقی می ماند.

شما را به روزگار و صاحب روزگار می سپاریم. اگر این حق ما بود که هیچ و گرنه؛

آقای تاج، آقای فغانی، آقای عسگری، آقای گردانی، آقای مسؤل شایعه پران خودی! و …

همه شما را به برادر علی می سپاریم. به عباس قسم که اگر حق خوردید بد خواهید دید. نه از جانب این مردم همیشه مظلوم، اما این مردم از قسم عباس هراس دارند. به عباس قسم که میان ما و شما او قضاوت خواهد کرد.
امروز یک روز بیاد ماندنی بود،

روزی که در پس خیانت خودی و ناخودی یک پیرمرد اجنبی بالا پایین می پرید، یک مسیحی جانانه جنگید و دو اجنبی و چند جوان. در مقابل شما با این مردم چه کردید؟

آسمان ما دیگر آبی نیست. نم نم باران و ابرهای تیره و تاریخ شهر مه آلود. امروز خدا هم گریه کرد.

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۲/۲۶ - ۱۰:۲۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (4)