در زمانی به سر میبریم که زمین و زمان اعم از نیروهای خودی خائن و غیر خودی قسم خورده آشکارا به جنگ با ملت شریف ایران به پا خواسته اند
در زمانی به سر میبریم که به اتحاد مردم شریفمان، بیش از پیش نیازمندیم تا به خنداندن آنها به لودگی ها و مزخرفات خارج از ادبیات ما ،که توسط یک عده از افراد بی نزاکت و بزرگ شده در دامان طبیعت که طنز را با توهین به اشتباه گرفته اند
یک عده افراد نفوذی در رسانه های ملی از هیچ تلاشی برای به خیابان کشاندن مردم فروگذار نمیکنند و دست در دست ایادی انگلیسی و آمریکایی و رسانه های غربی همچون بی بی سی گذاشته و با آنها هم پیمان و همسو شده اند که مردم را رودر روی این نظام مبارک قرار دهند و با تحریک اقوام شریف این مرز و بوم به دنبال منافع اربابان خارج نشین خود باشند
مسولان عزیز و دلسوز نظام بایست در این موقعیت حساس بسیار آگاه و هوشیار باشند که عده ای در پس پرده سینما و طنز و مقاله و کاریکاتور خدایی نکرده بدنبال نقشه شیطانی خود نبوده و آنرا را پیاده نکند که در اینصورت سیلی محکمی از ولایتمداران این خطه خواهند خورد
امیدوارم که با برخورد شدید و حتی اعدام کردن چند تن از مخل کنندگان امنیت ملی مان و حامیان آنها که در لباس طنز و هنر هستند جلوی این افراد نادان گرفته شود تا درس عبرتی باشد برای آنانکه با تمسخر فرهنگ اقوام محترم ایرانی اعم از فارس و کرد و ترک و لر و مازندرانی و رشتی و...سعی در تحریک مردم دارند
بنده بعنوان عضوی از این جامعه بر خود واجب میدانم که به مسولان عزیز بگویم که به قول رهبر فرزانه " مواظب جریانات نفوذیها " باشیم
این جریان نفوذی ممکن است در لباس یک کمدین وارد معرکه شود و یا در لباس یک کاریکاتوریست یا یک کارگردان و نویسنده و ....یا در لباس یک سیاستمدار و..
بر مسولان واجب است که دوست را از دشمن به خوبی شناسیایی کنند
در جاییکه اعم از مسولان رده بالای نظام همچون ریس صدا و سیمای محترم و امامان جمعه شهرهای ایران و تمام دلسوزان نظام کار فتیله ایها را توهین صریح به شعور مردم قلمداد نموده اند اینک مردانی از جنس فتیله ایها وارد میدان شده و به حمایت از متهمان اصلی لودگی های فتیله ای ( نه طنز) برخاسته
و بنده اینک نامه یکی از این فراد را برای شما در مطلب خود می آورم که امیدوارم گوش و چشم خفته ی دل خود را باز کند و به راهی نرود که دوستان فتیله ای خود رفته اند و امیدوارم به جای نگرانی از حال و روزگار این سه نفر لوده گو نگران حال و روزعموم مردم ما باشد که در سایه رهبر عالیقدر خود در یکی از امن ترین کشور ها به سر میبرند
شاید حمایت این عالیجناب از گروه فتیله ایها این باشد که زبان طنزشان یکیست و یادمان نرفته توهین ایشان نسبت به جامعه پزشکی که باعث دلخوری وزیر بهداشت شد و نامه ای به ریس صدا و سیما نوشتند
وا اسفا که این بی هنران برای خنداندن مردم چه ها که نمیکنند و برای کسب چند ریال پول چه چیزها را که زیر پاهایشان لگد کوب نمی نمایند
امیدوارم ایشان نگران خدشه وارد نشدن به اتحاد ملی و امنیت ما و اقتدار ایران در منطقه و دنیا باشند و با اعتبار خود بازی نکنند
متن نامه مهران مدیری:
برای عمو فیتیله ای های غمگین این روزهایمان
در تمام سالهای طولانی که خنده را به لب ما و بچه هایمان نشاندید، کسی برای تقدیر از شما بیانیه ای صادر نکرد.
هر چه برای خوشحالی بچه ها، خاک صحنه خوردید و زیر پروژکتورهای داغ استودیوها خیس عرق شدید،
هر چه به کودکان سرزمینم، در قالبهای شاد و متنوع، از خدا و دین و اخلاق و انسانیت و آزادگی و جوانمردی و وطن دوستی آموختید،
هر چه بخاطر لبخند معصومشان، لباس نوزاد و پیرزن به تن کردید، گاو و الاغ و مرغ و خروس و سگ و گربه و ... شدید،
کسی از شما قدردانی نکرد، به چشم کسی نیامد.
در سفرهای دور و دراز از جاده های صعب العبور به مناطق محروم، برای نوازش و تشویق کودکان مستعد اما محروم و بی چیز،
کسی همراهتان نشد.
نجات آن اعدامی اهل بم، بخاطر نامه ای که دختر هشت ساله اش برایتان نوشته بود و دوندگی های شما را کسی ندید.
دلجویی تان از خانواده های داغدار بچه های قربانی در آن ورزشگاه لعنتی که دلیلی جز سوء مدیریت مسئولین و مدیران مربوطه نداشت،
حضور مداومتان در آسایشگاه بچه های معلول ، کودکان سرطانی، اهدای خون ، برنامه های کوچک و بزرگ نیکوکاری،...
هیچکدام از اینها چیزی نبودند که به چشم مسئولین و ایضا، بسیاری از ما مردمان این آب و خاک بیاید و تحسینی و تشکری را بدرقه ی خستگی هاتان کند...
اما، تنها یک اشتباه کافی بود تا سیل پیامها و لعن و نفرین ها و خط و نشان کشیدن ها را به سویتان سرازیر کند،
رگ غیرت و تعصب قومی و نژادی را ، بر گردن جماعتی برآورد و سیل جمعیت را به خیابانها بکشاند،
سوژه ی طراز اول بحث گروههای مجازی و بهانه ی انتقام کشی اهل سیاست و صاحبان قدرت شوید،
و پذیرش اشتباه و عذرخواهی صادقانه تان را هم نه کسی ببیند و نه کسی بشنود و نه کسی بپذیرد...
من نگران شما هستم، عموهای دوست داشتنی فیتیله ای!
اگر چه فرزندان من دیگر آنقدر قد کشیده اند که کمتر پای برنامه تان بنشینند،
و خودم آنقدر این روزها گرفتار شده ام که کمتر بیاد آورم که؛
نظاره ی عمیق ترین شادی ها و قهقهه ی کودکانم را ، حین تماشای فیتیله ی زیبای شما تجربه کرده ام!
که بهای این خاطره را، سپید شدن موی شما پرداخته،
دستتان را می بوسم
و دعا می کنم در این روزهای سخت، در روزگاری که خطای انسان جایزالخطا را کسی برنمی تابد،
و تاوان تعصبات و انتقام کشی ها را ، نه مدیران صاحب قدرت، که همان اهالی هنر و اندیشه ی زیردست و خاک صحنه خورده می پردازند،
که رسم مروت و انصاف از میانمان رخت برنبندد،
و ما و بچه های ما را از ادامه ی حضورتان در قاب تصویر محروم نکند...
منبع