باید خودم را بکشم

باید خودم را بشکنم
وقتی که آهو نیستم
باید خودم را بشکنم
وقتی هیاهو نیستم
باید خودم را بشکنم
بینم که سد چیستم؟
باید خودم را بشکنم
من یک دوراهی نیستم
باید خودم را بشکنم
این من نیم من نیستم
باید خودم را بشکنم
من چون شقایق نیستم
باید خودم را بشکنم
زیرا که یابو نیستم
باید خودم را بشکنم
از سنگ بدتر نیستم
باید خودم را بشکنم
آنچه تو گفتی نیستم
باید خودم را بشکنم
زیرا که ارزان نیستم
باید خودم را بشکنم
یک آن بگو من نیستم
باید خودم را بشکنم
آخر بگو من کیسنم؟