« فلسفه مورچه »
تا به حال چیزی درباره فلسفه مورچه شنیده و یا خوانده اید؟ به نظر من هر کسی باید درباره
مورچه ها مطالعه کند. آنها یک فلسفه چهاربخشی شگفت انگیز دارند که اولین بخش آن این است:
" مورچه ها هرگز تسلیم نمی شوند." فلسفه خوبی است. اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما
سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری می گردند. بالا می روند، پایین می روند،
دور می زنند. آنها به جستجوی خود برای یافتن راهی دیگر ادامه می دهند. چه فلسفه کارآمدی؛
هرگز از جستجوی راهی که تو را به مقصد مورد نظر می رساند دست نکش.
بخش دوم: "مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند." این نگرش مهمی است. نمی توان این قدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است. پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند. یک حکایت قدیمی می گوید: "خانه ات را در تابستان بر روی شن نساز." چرا به این پند نیاز داریم؟ زیرا مهم است که آینده نگری کنیم. در تابستان باید فکر توفان را هم بکنیم. باید همچنان که از آفتاب و شن لذت می برید به فکر سنگ و صخره هم باشید. سومین بخش از فلسفه مورچه این است: " مورچه ها کل زمستان را تابستانی می اندیشند."
این هم مهم است. در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور می شوند که "این دوران زیاد
طول نمی کشد؛ به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت." و در اولین روز گرم، مورچه ها بیرون می آیند. اگر دوباره سرد شد آنها برمی گردند زیر، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند. آنها برای بیرون آمدن نمی توانند زیاد منتظر بمانند. و اما آخرین بخش فلسفه مورچه: "یک مورچه در تابستان چقدر برای زمستان خود جمع آوری می کند؟ هر چقدر که در توانش باشد چه فلسفه باورنکردنی ای، فلسفه: "هر چه قدر در توانایی ات است." وای! چه فلسفه فوق العاده ای. هرگز تسلیم نشو، آینده
را ببین، مثبت بمان و همه تلاشت را بکن.