آنچه كه عمدتا مسبب هنجارشكني ميشود عدم درك و اطلاع رساني صحيح در باب هنجارها و چرايي رعايت آنان است .
تا انجايي كه به ايران مربوط ميشود ،اين هنجارها هنجارهاي قومي-اجتماعي ميباشند كه بالاخص از دوره ي حكومت اسلامي به اين طرف و نابودي تفكرات زردشتي در ايران حضور پررنگتري پيدا كرد اما آنچه كه عمدتا در تعريف هنجارها ناديده گرفته ميشود نيروي تفكر انساني به مثابه ي نيروي راهبردي فرد براي انتخاب روشهاي روزانه(پوشش ،نحوه ي ارتباط گيري در اجتماع و ...)و نهايتا جهت گيري جامعه ي نسل بعدي ميشود و ايضا روشهايي كه از انواع نيروهاي القاء عقيده براي تعريف هنجار ارائه ميشود.
با توجه به اين كه آينده ي هر كشور در دست نسل جوان كه بعدها تبديل به جامعه ي بعدي آن كشور ميشود قرار دارد، توجه اربابان رسانه اي به ارائه ي روش هايي در تعريف هنجارهاست كه مورد توجه نسل جوان آن جامعه باشند كه امروزه در قالب مد و شوهاي ماهواره اي به مردم ارائه ميشود و در نقطه ي مقابل آن كشورهاي جهان سومي قرار دارند كه عمدتا در ارائه ي اين روش ها ناموفق اند كه شايد اصلي ترين دليل آن عدم هماهنگي تفكر دولت ها با مردمشان باشد بگونه اي كه اين دولت ها با عدم درك پيشرفت فكري مردم در پي روشهايي قديمي براي جاي دادن هنجارهاي قديمي در اذهان نسل جديد هستند غافل از آنكه پذيرش هنجارهاي قديمي نيازمند زندگي كردن به سبك قديم است كه اين امر نه تنها در ذهن نسل جوان نميگنجد بلكه از لحاظ جامعه شناختي اصلا امكان پذير نيست.
از عوامل ديگري كه مسبب شكل گيري هنجارهاي جامعه است، درستي يا نادرستي اين هنجارهاست. تا آنجاييكه به مسئله ي حجاب در ايران مربوط ميشود بايد گفت كه در اديان مثلث(اسلام،مسيحيت و يهوديت) آنچه كه بيش از هرچيز مد نظر قرار گرفته ميشود كتب مقدس اديان است كه در آنها درنظر گرفتن زن به عنوان جنس دوم به وضوح مشاهده ميشود. براي مثال به اين آيات از قران توجه كنيد:
1-و ان خفتم الا تقسطوا في اليتامي فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده او ما ملكت ايمانكم ذلك ادني الا تعولوا.
اگر به ازدواج با دختران يتيم در اجراي عدالت بيمناكيد با آنها ازدواج نكنيد و با زنان پاك ازدواج كنيد و يك و يا دو و يا سه يا چهار زن را به همسري خود بگيريد و اگر ميترسيد كه نميتوانيد به عدالت رفتار كنيد پس تنها يك زن را اختيار كرده و يا چنانچه كنيزي داريد به آن اكتفا نماييد كه اين به عدالت نزديكتر و ترك ستمكاريست . (سوره ي النساء،ايه ي 3)
آيا يك زن در جامعه ي امروز ايران ميتواند چنين چيزي را بپذيرد كه همسرش او را تنها به عنوان كنيز و نه همسري كه نيازمند محبت و رفتارهايي جدا از رفتارهاي جنسي است پذيرا باشد و اصلا ايا چنين چيزي در شان يك زن به عنوان يك انسان هست كه تنها نقش ارضاكننده ي همسرش را برعهده داشته باشد ؟و كدام زني حاضر است همسر مردي باشد كه سه همسر ديگر را براي خود اختيار كرده است ؟
2-و لا توتوا السفهاء اموالكم التي جعل الله لكم قياما و ارزقوهم فيها اكسوهم و قولوا لهم قولا معروفا.
اموال خود را كه خداوند قوام و اساس زندگي شما قرار داده به سفيهان مدهيد ولي از آن به آنها بخورانيد و بنوشانيد و با سخنان پسنديده آنها را خرسند سازيد.(سوره ي النساء،ايه ي 4)
در جامعه ي فعلي ايران كه قانون اساسي آن بر مبناي قران نگاشته شده و معيار هنجار است ميتوان هنجاري را پذيرفت كه زن را سفيه خطاب كرده و حتي او را در آن حد نمي داند كه شريك مال همسرش باشد؟ حال آنكه امروزه در تمام نقاط جهان مشاهده ميكنيم كه زنان مايملك ينفك از همسران خود را دارند و برابر و همطراز با آنان از اموالشان بهره ميببرند.
3-و اللاتي ياتين فاحشه من النسائكم فاستشهدوا عليهن اربعه منكم فان شهدوا فامسكوهن في البيوت حتي يتوفهن الموت و يجعل الله سبيلا.و اللذان ياتيانها منكم فاذوا.
زناني كه عمل ناشايست ميكنند چهار شاهد مسلمان بر آنها بخوانيد چنانچه شهادت دادند در اين صورت آنان را در خانه نگه داريد تا عمرشان به پايان رسد يا خداوند بر آنها راه نجاتي قرار دهد.هر كس از مسلمانان عمل ناشايست مرتكب شود آنان را سرزنش و توبيخ كنيد.(سوره ي النساء ايات 15و16)
در هنجارهاي اجتماعي ايراني و در عصر حاضر چگونه ممكن است زنان قانع شوند كه اگر مرتكب گناه فحشا شدند تا پايان عمر در خانه زنداني شوند اما اگر مردي عمل مشابه را انجام دهد وي را تنها توبيخ كنند؟
4-و المحصنات من النساء الا ما ملكت ايمانكم كتاب الله عليكم
و نيز نكاح زنان شوهردار بر شما حرام شد مگر آن زناني كه در جنگ ها با كفار به حكم خدا متصرف شده ايد.(سوره ي النساء،ايه ي 24)
آنچه كه به عنوان هنجارهاي مدني در جامعه مورد قبول مردم واقع ميشود سازگاري اين قوانين با حقانيت فردي (دموكراسي فرد فرد جامعه)است در حاليكه هنجارهايي از اين دست خود آلوده به نابرابري كفار در برابر مومنين و مردان بر زنان است ،هنجاريكه مرد را مجاز بر اختيار كردن 4زن و زن را منع از ازدواج با چند تن ميكند چگونه ميتواند افكار جامعه را مبني بر حقانيت هنجارها قانع كند؟
آنچه كه نام برده شد تنها بخشي از نابرابريهاي اعمال شده توسط هنجارهاي شريعت مدار جوامع عقب افتاده است.در تعريف هنجارهاي اجتماعي ،قانون مداري به عنوان هنجارهاي ارجح اجتماعي شناخته ميشوند .در قانون اساسي ايران ،هرآنچه كه قانون است خوب است،نه آنچه كه خوب است قانون باشد؛في المثل مسائل نكاح زنان در روش اسلامي "خوب" است چون "قانون" است ... اما آنچه كه قانون نويسان ما در نظر نميگيرند اين ميباشد كه اسلام تنها دين احكام نيست،بلكه دين اخلاق نيز هست.
عمده ترين تفكريكه در باب پيدايش نسل بشر در ايران مورد قبول مردم است داستان معروف آدم و حوا ميباشد كه بيانگر پيدايش مرد و خلقت زن از دنده ي چپ مرد است؛يعني يك تئوري بر پايه ي تئوكراتي و آندروكراتي كه دومي از پي اولي حوا را در مقام جنس دوم جلوه گر ميسازد و از لحاظ طبقه بندي جامعه نقش عامل بقاي نسل را ايفا ميكند كه وظيفه دارد با همزيستي مسالمت آميز در جوار مرد،موجوديت خود را در رتبه ي دوم حفظ كند.
علاوه بر آن اگر داستان آدم و حوا حقيقي باشد،پس بايد حوا با آدم و پسرانش و دختران او نيز با پسرانش همبستر ميشده است كه يعني نسل بشر با ننگ خوني ازلي پيوندي ابدي خورده است؛هم از اين روي زنان را عامل فحشا و مروج هوس در جامعه معرفي ميكنند،در يهوديت زنان اجازه ي ورود به اماكن مقدس را ندارند و در اسلام و مسيحيت زنان در رتبه ي دوم و زير لواي مرد ارزش زندگي پيدا ميكنند و بس.
اما آنچه كه مرد را دچار بحران هويت مي سازد اين است كه آيا مرداز پهلوي زني پائينتر از خود شكل ميگيرد ؟و بنا بر فلسفه ي وحدت وجود ( يكسان بودن خالق و مخلوق - كه در دستور زبان عربي به شكل مذكر استفاده ميشود )اگر خالق با مخلوق يكي باشد يعني خود خداوند هم همچون مخلوق خود پيوندي خوني و ناپاك ازلي را با خود به همراه دارد.
حال آنكه استخوان مرد موقعيت بيولوژيكي افرينش موجود ديگري را ندارد و ديگر اينكه حقايق علمي نشانگر آن اند كه زن به كمك توانايي خود به عنوان جنس برتر ،خود را با تمام دگرديسي هاي شديد طبيعي وفق داده است تا پروسه ي تكميل و ايجاد مرد را ايجاد كند.حقيقت قاطع آن است كه ابتدا زن و كروموزومXبوده است كه به علت كپي شدن اتفاقي اين كروموزوم كروموزومYايجاد شده است كه اين واقعه درمورد تمام حيوانات دو جنسي نيز صادق است .
از نگاه من مسئله ي حجاب و كشمكشي كه بر سر آن در ايران جريان دارد همان كشمكش هومانیزم و اتوكراتي است كه اين هونانيزم جرقه ي فمنيسم رو به رشد در جهان است .
اماهيچ چيز نميتواند مانع تفكر پوياي انساني زنان در جهان باشد.
(مطلب درج شده تأليفي ميباشد)
پايان