یه روز یک نفر داشت ازیه جایی رد میشدمیبینه چند نفر نشستن هر کی یه شماره میگه بقیه میخندن!..23..همه میخندن...13..همه میخندن!رهگذر با تعجب علتشو میپرسه ،میگن ما جک هارو شماره گذاری کردیم دیگه فقط شمارشو میگیم میخندیم!رهگذر یکم فکر میکنه بعد یه شماره بزرگ میگه،893..همه باز میخندن!رهگذر باتعجب میگه حالا... تاریخ درج: ۹۴/۰۳/۰۹ - ۱۰:۲۲( 1 نظر , 220
بازدید )
آی جوونها!!چرا اینقدر عشق و جدایی و دلشکستگی؟!مگه یه آدم ارزششو داره؟!!!رفته که رفته به درک که رفته!مستقل باشید آزاد زندگی کنید،زود دل نبندید!زودعاشق نشید!به خودتون بیایید!فقط به خدا توکل کنید همدیگه رو دوست داشته باشید ولی عاشق وابسته نشید.سربلند زندگی کنید.سربلند!... تاریخ درج: ۹۴/۰۳/۰۲ - ۱۵:۲۴( 4 نظر , 189
بازدید )
یه روز دوتا معتاد خرما میخوردن و هسته هاشو سمت همدیگه پرتاب میکردن!
یکیش گفت اشغر میدونی ما چیکار داریم میکنیم؟!
گفت نه!
گفت پشر ما داریم جنگ هسته ای میکنیم!!اونم بین دو ابل قدلت!!!!... تاریخ درج: ۹۴/۰۲/۱۹ - ۰۹:۱۶( 3 نظر , 194
بازدید )
وقتی یک بهار یک تابستان یک پاییز و یک زمستان از عمرتان را مشاهده کردید دیگه بقیش تکراریه بجز محبت و نیکی کردن.... تاریخ درج: ۹۴/۰۱/۰۳ - ۱۲:۰۵( 1 نظر , 188
بازدید )