فراموش کردم
رتبه کلی: 8448


درباره من
به نام خدا

((هیچ جیز در دنیا دست نیافتنی نیست حتی سختترین کارها مگر اینکه خود ما آن را دست نیافتنی بدانیم))

با سلام به دوستان و دانش آموزان وکنکوری های عزیز...

شغل:دانشجوی حقوق
پشتیبان در موسسئه قلمچی
(مشاور درسی دانش آموزان و کنکوری ها)
اگه دانش آموزان و کنکوری های عزیز سوالی داشتن میتونن pmخصوصی بدن و در هر مورد درسی که در توانمان باشد میتوانیم کمکتان کنیم واز تجربیات خود وسایردوستان به شماارائه بدیم تا به هدف خود برسید///

همه دوستان را تا حد توانم addمیکنم...

فقط از دوستانم ی خواهشی دارم اونم اینکه اگه کاری نداشتین مزاحمت ایجادنکنین
و پیام های بی ربط ندین///
اینم ایمیلم:tohidf12@gmail.com
صفحه ی شخصی من در کانون قلمچی:http://www.kanoon.ir/Public/InspactorProfile.aspx?ar=4180&of=23&type=4
یخ فروش جهنم(lovewolf) (Alon-boy12 )    

کارگر...

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۲۱ ساعت 20:45 بازدید کل: 132 بازدید امروز: 131
 

(لطفأ تا آخر بخونین)

عصر بود هوا داشت کم کم تاریک میشد ...

دگ اون موقعی بود ک همه از سرکارشون برمیگشتن خونه...

تو این میان کارگری بود ک از صب داشت کار میکرد...

خیلی خسته دیگر توان راه رفتن نداشت...

میخواست تو همون خیابون ی کم بخوابه...

ولی دلش نیومد او اینجا بخوابه ...

خونوادش گرسنه بخوابند...

آخه تازه پولشو از سرکارگرش گرفته بود...

باید کلی وسائل برای خونه میخرید..

هرطوری ب راه خودش ادامه داد...

توی راه چشمش افتاد...

ب ی صندوق صدقه ...

نزدیک شد...

خواست صدقه ی بده ...

ولی دید..

روی صندوق جمله ی نوشته شده...

((صدقه موجب طولانی شدن عمر میشود))

برگشت و از صدقه دادن منصرف شد...

ب راهش خسته وناراحت ادامه داد...

........................................

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۳/۲۱ - ۲۰:۴۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)