فراموش کردم
رتبه کلی: 7079


درباره من

خیلی خوابم میاد،سرم رو پای عشقمه...

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۴/۰۶ ساعت 03:19 بازدید کل: 152 بازدید امروز: 151
 

خیلی خوابم میاد ..سرم رو پای عشقمه ..خمار خوابم ..دارم بیهوش میشم ..بعد از پنج دقیقه بیدارم میکنه ..میگه پاشو ..دلم برات تنگ شده ..!بیدارنشی قهر میکنما ..بعدشم از خواب شیرین پا میشم .. میگه حالا بوسم کن بعد بخواب ..عصبانی میشم ..حرص میخورم ..مثل لبو قرمز میشم ..با دلخوری و به حالت قهر میگم:واسه همین من و بیدار کردی؟واقعا خیلی پستی ..تو تاریکی دنباله بالشتم میگردم که سرم رو بذارم روش و بخوابم ..یهو بالشت رو حس میکنم ، تا میخوام سرم رو بذارم بالشت رو از زیر سرم میکشه ..شیطونیش گل کرده..بازم داره نخودی میخنده..دلم میخواد گازش بگیرم اما باهاش قهرم ..عصبی نگاش میکنم ..من:بدش من عصبیم نکن پاشم قاطی میکنما ، آفرین بدش من..1دقیقه به چشام نگاه میکنه و میگه: نـــــــــــــــوچ میگم:عب نداره نده.بعدسرم رو بدونه بالشت میذارم رو تشک تخت.نرمه،حتی بهتر از بالشت..تازه داره چشام بسته میشه،دوباره میگه:بیابالشتت رو..برمیگردم و میگم:بدش من ..میگه هنوز لپام منتظره بوس توئن هااا ..سریع یه بوس کوچولوش میکنم ومیگم : بده حالا .ابروشو میندازه بالا و میگه:نع،موچولو بود .. بعد دوباره یه بوس کوچولو که فرقی با بوس قبلی نداشت میکنم ..اشاره میکنم بده ..نخودی میخنده.. میگه بگو دوستم داری بعد.. سریع میگم:دوستت دارم بده حالا ..میگه:بلندبود،اماازته دلت نبود..بغض میکنم،عاجزانه نگاش میکنم و میگم:حالا من چیکاااااار کنمممم؟یکم فکر میکنه و میگه:بیا دمه گوشم بگو که دوستم داری.. چشام دیگه واقعا داره بسته میشه..میرم سمتش ..سمته گوشش ..آروم و یواش میگم :♥دوستـــ♥ـــت دارم♥بعد من و محکم تو بغلش میگره و محکم و مردونه میگه:بخاطر یه بالشت باهام قهرشدی؟ دیگه تکرار نشه ها،فهمیدی؟بالشت و توام از این به بعد سینه منه..حالام قربون اون چشات بشم که داره بسته میشه،سرت و بذار رو سینم و بخواب..سرم رو گذاشتم رو سینش و داره کم کم خوابم میبره که باز صدام میکنه:راستی،بالشتت کجاست؟دادمیزنم ومیگم:سینه تـــــــــــــــوبذار بخابم .اه.میخنده و میگه:اوه اوه باشه خانم موچولوم،عصبی نشو..باحرص نگاش میکنم و میگم:بازگفتی؟صدباربهت گفتم بگو اوچولو نه موچولو..اهزود میگه: ببسید خانم اوچولو،اصلاجوجه اردک زشته من،خوبه؟میخندم و میگم:آره خوبه ..بعد دوباره سرم و میذارم روسینش و پتو رو تا بالای سرم میکشم..با دست رو پتو میزنه:عهه عهه دیگه چیه؟اون:شب بخیر یادت رفت ..من:ببخشیدعزیزم!شب بخیر ناه ناهم !اون:شبه توام بخیر یکی یدونم!‏

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۴/۰۶ - ۰۳:۱۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)