سلام خوب من!

سلام خوب من

هوای ما خوب است و البته میگذرد

هوای شما چطور؟

اینجا صبح به صبح که  بیدار میشوی فقط بوی بهار میشنوی

ودیگر کسی یادش نیست اکسیژن را

صدای پرنده ها هم دیوانه ات میکند

اما دلم برای خورشید اصلا تنگ نمیشود

خیلی میسوزاند خیلی زیاد

دلم را نگفتم!چشمم را نیز نه

دلم را غصه میسوزاند

چشمم را..بگذریم

حال خودت چطور است؟

پارسال دوست امسال آشنا چرا؟

نه خبری نه نامه ای؟

باران هم  تمام شد ..

فصلش نیست..

انگار دیروز بود که از کوچه گذشتیم و برگهای زرد سنگ فرش زمین بود

کوچه دوباره زنده شده..سبز سبز..زمین و آسمانش سبز است

میبنی؟حتی کوچه هم یادش نیست فصل خزان را

اما نمیدانم چرا دل من یادش نمیرود

حالا هی گلایه میکنم مرا ببخش

نگفتی حالت چطور است؟

برای شما هم باران  تمام شده یا خورشید میسوزاند؟

برای شما هم بهار و خزان یکیست؟

یا دل من فرقی نمیبیند؟

گاهی کلافه میشوی  یا گاهی دلتنگ؟

یا خاصیت هوای ماست؟

بوی اردیبهشت میآید خوب من

نمیخواهی برگردی؟

قرارمان همیشه اردیبهشت .

اما حالا از هرچه اردیبهشت است میترسم

نکند اردیبهشت بیاید و تو نه؟

یا نکند اردیبهشت با آذر یکی باشد؟

اما بگذریم از صحبت فصل ها

قبول داری که فصل ها در دل آدمی اند؟

تو که باشی همیشه بهارم

حالا نگفتی حال دلت  خوب است؟

یا من احساس  میکنم که خسته ای؟

مواظب دلت باش خوب من

!مواظب دلت باش