فراموش کردم
رتبه کلی: 1223


درباره من
اول یه چیزی بگم : *به سلامتی دریاچه اورمیه...
نه بخاطر اینکه مظلومه فقط به خاطر اینکه هیچ وقتی اجازه نداد کسی توش غرق بشه...
..............................................
ویلیام شکسپیر میگه: کسی را که دوسش داری ازش بگذر، اگه قسمت تو باشه بر می گرده ، اگر هم بر نگشت حتماً از اول مال تو نبوده پس بهتر که رفت سعی کن به کسی که تشنه ی عشق است دل نبندی

دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... او تکامل خواهد یافت

دانشجوی آمار : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است

دانشجوی فیزیک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است

دانشجوی حسابداری : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، رسید انبار صادر کن و اگر نه ، برایش اعلامیه بدهکار بفرست

دانشجوی ریاضی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل کرده و اگر نه در عدد صفر ضربش کن

دانشجوی کامپیوتر : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، از دستور کپی - پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که دیلیت اش کنی

دانشجوی خوشبین : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن... نگران نباش بر می گردد

دانشجوی عجول : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر در مدت زمانی معین بر نگشت فراموشش کن

دانشجوی شکاک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، از او بپرس " چرا " ؟

دانشجوی صبور : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد

دانشجوی رشته صنایع : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش کن ، این کار را مرتب تکرار کن.......

دانشجوی بی خیال: اگه کسی را دوست داری...رهایش کن اگر بر نگشت بی خیال این نشد یکی دیگه...


..............................................
amirfarahmand2012@yahoo

http://amir-crash.blogfa.com

-------------------------------------
اینم خودمم

O
|\
JL
-------------------------------------
/) /)
@@ \_____/
/ /\ ____\
| | | |
^^^^
اینم خرمه رفیقمه دیگه
-------------------------------------
__%"!""!____
'--@----@--"-'
ماشینمو کادو گرفتم
-------------------------------------

همتونو دوست دارم

اینقد :

________0________
..............|
.............JL

تو چشم میذاری و من قایم میشم ولی تو یکی دیگرو پیدا میکنی . . .
-------------------------------------

رو جلد سیگار عکس دلوجیگر سیاه میکشن که به خیالشون مارو ترک بدن . . .

مشتی ما اگه دلو جیگرمون سیاه نبود که سیگار نمیکشیدیم
___-- AMIR CRASH --___ (Amir-CRASH )    

ویژه دانشویان سرتاسر کشور!!!( نوین ترین شیوه ی تقلب ) اينا رو انجام بدي ميشي معدل الف دانشگاه قول ميدم بهت

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۳/۰۳ ساعت 13:01 بازدید کل: 658 بازدید امروز: 208
 

ویژه دانشویان سرتاسر کشور!!!( نوین ترین شیوه ی تقلب )
 

آخرین متدهای روز جهان در زمینه ی نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان):
به جای مقدمه

این جفنگیات مرسوم که در برگه ی امتحان مینویسند و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس را نمره نیاورم مشروطم میشوم و ... هم، خیلی خز شده و هم، حتی یک بچه ی 5 ساله باور نمیکند؛ چه برسد به یک دکتر! کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید. جناب استاد به اندازه ی کافی خودش مشکلات و بدبختی دارد، دیگر نیاز نیست شما با آن خط زیبای منحصر به فردتان یک صفحه ی آچار برایش از مشکلاتتان بگویید. حالا باز ای کاش فقط یک نفر چنین خزعبلاتی می نوشت. یکهو می بینی از 30 نفر دانشجو، بیست و هشت نفر عینا نوشته اند که اگر این درس را نمره نگیریم مشروطیم و مادرمان مریض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار این مشکلات را هم از روی دیگر تقلب کرده اند.


در این بخش به ذکر خاطراتی از فعالیتهای پربار خود در این زمینه میپردازم.

 

روشي پليد
یک درس ساده ای بود که من بنا به دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس را
بخوانم و با ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان رفتم. نیم ساعتی نشستم و دیدم
هیچکدام از این سوالات حتی برایم آشنا هم نیست. یک جمله در پایان برگه
نوشتم و برگه را تحویل دادم:

«در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر جلسه ی امتحان از سوی دیگر دانشجویان
شاهد بودم از دادن این امتحان خودداری کرده و نمرهی صفر را به بیستِ با
تقلب ترجیح میدهم.»

نمره ی الف کلاس را گرفتم! خدایا مرا ببخش.

 


صم بکم عمى فهم لایعقلون
درس معارف بود. میدانستم موضوع درس چیست و مباحثش در چه زمینه ای است -
با عرض خسته نباشید به خودم- اما جزئیات مطالب و محتوای درس را
نمیدانستم. سوالات توزیع شد و باز هم دیدم سوالات کمی برایم ناآشناست. از
مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر آنچه از کتاب دینی کلاس اول
ابتدایی، آقای واسعی گفته بود که مثلا چگونه مواد غذایی در بدن مادر
تبدیل به شیر میشود تا برهان نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم. اما
نقطه ی طلایی برگه این جمله بود:

«جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم
اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع
اکتفا نکنیم. گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید «صم بکم عمى فهم
لایعقلون» بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از
دانسته های خود بنویسم.»

بیست گرفتم! خدایا مرا ببخش.

 


اگر دین ندارید لااقل دلم شاد کنید
محاسبات عددی. درس بسیار دشوار. حداقل برای من که علاقه ی چندانی به
ریاضیات و مباحث محاسبه ای کامپیوتر نداشتم. سوالات توزیع شد و مطابق
معمول! خداوکیلی دیگر این درس 3 واحدی را خوانده بودم ولی چه کنم که در
مغزم جای نگرفته بود. عادت دارم که قبل از اینکه برگه را تحویل دهم نمرهی
خود را تخمین میزنم. در بهترین حالت 7 میشدم. امکان رسیدن امدادهای غیبی
هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود. آخر برگه نوشتم:

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

نمره ی 11 گرفتم و نفر سوم کلاس شدم! خدایا مرا ببخش.

 


وساطت حافظ
استاد حسینی دکترای ادبیات بود و استاد درس شیوه ی نگارش (البته فامیلش
شهبازی بود ولی چون ممکنه یه وقت بیاد اینجا رو بخونه من نام مستعار
نوشتم). عاشق حافظ بود و آخر هر جلسه چند بیت از حافظ میخواند و چشمانش
پر از اشک میشد. سوالات چی.....؟ بگید؟ (اسمایلی آقای قرائتی) نه که بلد
نباشم اما در حد 15-16 بیشتر نمیگرفتم. قبل از امتحان سری به اینجا زده
بودم و واژه ی «شهباز» را در دیوان حافظ سرچ کردم و آن بیت را کف دستم
ثبت کردم. زیر برگه امتحان نوشتم :

«جناب استاد من که «حافظ» را نمیشناختم؛ این شما بودید که در این ترم عشق
حافظ را در وجود من انداختید! و باعث شدید تا با این شاعر آسمانی آشنا
شوم. امروز قبل از امتحان گفتم تفالی به حافظ بزنم و ببینم چه میشود، این
بیت آمد»:

خاکیان بی بهره اند از جرعه ی کاس الکرام این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده اند

شهپر زاغ و زغن زیبا صید و قید نیست این کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند

بیست گرفتم! تنها بیستی که استاد در چند سال اخیر به یک دانشجو داده بود.
خدایا مرا ببخش.

 


تصویر من رو شطرنجی کنید
امتحان نظریههای جامعه شناسی و ... . تو رو خدا نام این استاد را بیخیال
شوید. استاد نسبتا معروفی است و البته در بسیاری از دانشگاههای یزد هم
تدریس دارد و حسابی سرش شلوغ است. 10 نمره تحقیق و کنفرانس داشت و 10
نمره هم امتحان پایان ترم. سرم بوی قرمه سبزی میداد. با یکی از بچه ها
شرط گذاشتم که تحقیق و کنفرانس ارائه نمیدهم اما نمرهی بالای 18 میگیرم.
برای امتحان تئوری هم حسابی خواندم و خودم را آماده کردم. انصافا هم
سوالات را خوب جواب دادم. فقط در پایانِ برگه بدون اینکه تحقیق یا
کنفرانسی ارائه کرده باشم، نوشتم:

«موضوع تحقیق و کنفرانس: بررسی علل قبولی بالای دانش آموزان یزدی در
دانشگاهها در طی 16 سال اخیر.»

19 گرفتم! خدایا این یکی رو دیگه مردونه ببخش.

 


اگه مردی منو بنداز
با حساب خودم 13- 14 میشدم. اما این نمره برای من که عنوان شاگرد سومی!!!
کلاس را یدک میکشیدم خیلی فجیع بود. استاد فوق العاده جدی و بداخلاق بود
و چندان نمیشد طرفش رفت. یک جمله پایان برگه نوشتم:

«جناب استاد حضور در کلاس شما در این ترم برایم بسیار مغتنم و مفید بود.
اگر ترم بعد با ما درس برمیدارید که هیچ، اگرنه بدون تعارف دوست دارم این
درس را پاس نکنم تا ترم بعد هم استادم شما باشید.»

17! خدایا سه تا نقطه

 

اينارو انجام بدين معدل الف صددرصد  
 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۳/۰۳ - ۱۳:۰۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)