این روزا ، دریای دل ، بدجوری طوفانی شده
آسمون این چشا ، بدجوری بارانی شده
این روزا ، جای یه چیزی ، توی قلبم خالیه
تکسوار رویاهام ، مترسکی پوشالیه
این روزا، انگار ازاین ، عالم و آدم بریدم
از تموم خوش به حالی هام ، دیگه دست کشیدم
این روزا ، عطر اقاقی رو ، دیگه دوست ندارم
یا اگر دارم ، دیگه حتی به روم نمیارم
این روزا ، توی دلم ، صدای غم رو میشنوم
میگه بعد ازین میام ، هر روز بهت سر میزنم
این روزا ، عشق و یقین ، از دل من فراریه
قصه ی تحمل هم ، حکایتی تکراریه
این روزا ، هیچ قسمی رو ، دیگه باور ندارم
اعتقادی هم به عشق و ، یارو یاور ندارم
این روزا ، شک میکنم ، به پاکیه زلال آب
حتی حرمت نداره ، دیگه برام تعبیر خواب
این شبا ، حتی چشام ، خوابهای رنگی ندارن
همه شون سیاه سفیدن ، که قشنگی ندارن
این شبا ، آسمون دلم ، چقدر بی ستارس
قصه های شب من ، همش کم و نیمه کارس
این شبا ، دیوهای قصه هام ، دیگه دود نمیشن
که جاشونو ، به فرشته های مهربون بدن
این روزا ، صدای بارونم دیگه تکراریه
مثل ضجه های اون ، ساعتهای دیواریه
ساعتی که تیک تیکش ، قلب سکوت و میشکنه
قصه ی رفتن عمرو ، داره فریاد میزنه
این روزا ، فکر میکنم ، فقط باید دعا کنم
اونی رو که گم شده توی دلم ، صدا کنم
شاید آفتابی بشه ، تو شب یلدای دلم
شایدم حل بکنه ، اینهمه درد و مشکلم