گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
پس از 20 روز جدال سرسختانه با مرگ متاسفانه دوست عزیزمان افشین رستمی از بین ما رفت و ما را با خاطرات شیرینش تنها گذا...
من دیوانه ی آن لحظه ای هستم
که تو دلتنگم شوی
ومحکم در آغوشم بگیری
وشیطنت وارببوسیم ومن نگذارم
عشق من
بوسه با لجبازی بیشتر می چسبد
سلامتی بوسه های زورکی......
تاریخ درج:
۹۳/۰۸/۱۸ - ۲۰:۲۴ 12 نظر , 145
بازدید
زندگیمان
اعتماد به یکی که راحت بتونی حرفاتوبگی بدون اینکه ذره ی ته دلت بلرزه ....که آدمش نیست همش شعاره
چند دسته گل مریم توی دستهاش گرفته بود که دیدمش .
از نگاه معصو مانه اش خوشم اومد. گلها رو ازش خریدم و خواستم کنارم
بشینه تا ازش بپرسم چرا گل فروشی می کنه؟!با شرم کنارم نشست و دستها ش رو ُمشت کرد روی زانو ها ش.
سرخی ملایمی بر گونه هایش نشسته بود. یک لحظه سرش را بلند کرد
چند قطره اشک حلقه ز...