مردی موقع برگشتن از ده پدری تو شمال اطراف اردبیل به جای این که از جاده اصلی بیادیاد باباش افتاده که میگفت:جاده قدیمی با صفاتره واز وسط جنگل رد میشه!
این طوری تعریف میکنه:منه احمق حرف بابامو باور کردم وپیچیدم و خاکی 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شدو هر کاری کردم روشن...
تاریخ درج: ۹۳/۰۸/۲۳ - ۱۴:۳۰
( 1 نظر , 118
بازدید )