پرونده علما- کاشف الغطاء
دعای عجیب آیت الله شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء درون خانه کعبه
همراهان ایشان، مرحوم سید مهدی بحرالعلوم و سید محمدجواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه) نقل میکنند که شیخ جعفر داخل بیتالله الحرام شد و چنین دعا کرد: «خدایا، خاندان و ذریه ام را بی فقیه مگذار!»، سید بحرالعلوم به او گفت: «ای شیخ: خدا دعایت را مستجاب خواهد کرد».
به گزارش فرهنگ نیوز ، علامه کاشف الغطا با شجاعت کامل و عزمی استوار در تمام دوران زندگی خود نسبت به تبلیغ اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله و نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام و آگاه ساختن مردم سر از پا نمی شناخت...
ولادت
شیخ محمد حسین کاشفالغطا در سال ۱۲۹۴ ق. در محله عمّاره نجف دیده به جهان گشود. جدّ او آیت الله شیخ جعفر کاشفالغطا (متوفی ۱۲۲۸ ق.) سرشناسترین و پرآوازهترین فرد این خاندان است و فرزندان و نوادگان وی از دانشمندان و مجتهدان بزرگ عراق بودند. آیت الله شیخ علی کاشفالغطا (متوفای ۱۳۲۰ ق.) ـ پدر قهرمان او ـ از مراجع بلندپایه تقلید عراق بود.
ورود به حوزه علمیه
محمد حسین در ده سالگی وارد حوزه علمیه نجف شد. ادبیات عرب، حساب، نجوم، فقه و اصول را با پشتکار و شوق فراوان فرا گرفت. عطش یادگیری او را بیقرار کرده بود. نوجوان بود و آرزومند فراگیری علوم بیشتر.
محمد حسین در کنار تحصیل علوم حوزوی به مطالعه عمیق در ادبیات عرب پرداخت. ذوق ادبی خوبی داشت. نثر و نظم زیبای نوشتهها و سرودههای او از ابتدای نوجوانی، هویدای روح لطیف و مهربانش بود. محمد حسین از ابتدای نوجوانی به سرودن شعر و نویسندگی پرداخت. پانزده ساله بود که کتاب «العبقات العنبریه ...» را درباره خاندان خود نوشت. هنوز هیجده بهار بیش ندیده بود که دروس سطح حوزه را به پایان برد و به درس خارج فقه و اصول آیت الله سید محمد کاظم یزدی و آیت الله آخوند خراسانی راه یافت.
روح ناآرامی داشت. ادبیات عرب و تاریخ نتوانست عطشِ ذهنش را فرونشاند. به امید اینکه گمشدهاش را در اشعار شاعران و تاریخ خاندانش بیاید، سالها در وادی شعر و ادب و تاریخ گام نهاد. اما باز تشنه بود. شگفت که خود نمیدانست تشنه چیست! به سراغ برکه حکمت و فلسفه رفت تا روحِ تشنهاش را سیراب نماید. وی در این باره میگوید:
تمام کتابهای صدرالمتألهین، ملاصدرا شیرازی ـ از مشاعر، عرشیه و شرح هدایه گرفته تا اسفار و شرح اصول کافی ـ را نزد استادان برجسته آموختم ...
زمانی نیز به یادگیری علم حدیث، تفسیر و عرفان پرداخت تا بتواند اندکی از عطش خود بکاهد. به کتابهای فصوص، نصوص، فکوک و دیوان اشعار مولوی، جامی و ... . پناه برد.
کاشفالغطا علاقه وافری به محدث نوری داشت. محدث نوری از کارشناسان سرشناس علم حدیث بود. کاشفالغطا هماره با استاد نشست و برخاست داشت. از پندهای استاد برای سیر و سلوک و پیمودن راههای سعادت بهره میجست. روزی به استاد گفت: رطوبت جوانی در جان من رسوخ کرده و مرا از برخاستن برای نماز شب سنگین نموده است. از این رو، در برخی از شبها، نماز شب از دستم میرود. استاد فریاد برآورد: چرا؟ برخیز! برخیز!
کاشفالغطا سالها پس از رحلت استاد، از آن سرزنش استاد یاد میکند و میگوید: صدای استاد مرحومم، در هر شب، پیش از سحر مرا برای نماز شب بیدار میکند.
کاشفالغطاء چند دوره در درس خارج فقه و اصول آیت الله سید محمد کاظم یزدی و آیت الله آخوند خراسانی شرکت کرد. تا توانست قله اجتهاد را فتح نماید. وی شرحی بر کتاب «العروة الوثقی» نوشته آیت الله سید محمد کاظم یزدی نگاشت که احتمالاً نخستین شرحی است که بر این کتاب نوشته شده باشد، این شرح چهار جلد است. آیت الله کاشفالغطا پس از سالها تحصیل و رسیدن به مقام اجتهاد، به تدریس آموختههایش برای طلاب جوان پرداخت. دهها طلبه در مسجد هندی و مقبره میرزای شیرازی در صحن حرم ح ضرت علی ـ علیه السّلام ـ گرد میآمدند و در درس او شرکت میجستند.
اساتید
سالها نزد استادان برجسته حوزه علمیه نجف به شاگردی پرداخت.برخی اساتید وی عبارتند از: آیات بزرگواری چون مصطفی تبریزی، میرزا محمد باقر اصطهباناتی، محدث نوری و ...
مدرسه کاشف الغطاء
برخی از مقلّدان آیت الله سید محمد کاظم یزدی که پس از فوت او، از کاشفالغطا تقلید میکردند، نزدش آمدند و با اصرار از او خواستند که رساله عملیه خود را چاپ کند. «شرح تبصره المتعلّمین» و «وجیزة الاحکام» نوشته اوست که در پی اصرار مقلّدانش نوشته شده است. حاشیه بر «سفینةالنجاة» نوشته برادرش، حاشیه بر «مجمعالرسائل» که حاوی فتواهای مراجع تقلید مشهور است، «مناسک حج» و ... از کتب فقهی وی و «سؤال و جواب» و «زاد المقلدین» پاسخ استفتائات مقلدان اوست.
تولیت مدرسه علمیّه «معتمد» با پیشینه یک قرن بر عهده خاندان کاشف الغطاء بود. این مکان که زمانی رونقی چشمگیر داشت به مرور زمان رو به خرابی نهاد اما ایشان آن را بازسازی کرد و رونقی تازه بخشید.
کتابخانه مدرسه کاشف الغطا از کتابخانههای بزرگ نجف بود که کتابهای خطی کمیابی در آن وجود داشت. کاشفالغطا هر روز به مدرسه میآمد و بیشتر دیدارهای سیاسی او و گفتگوهای علمیاش با نویسندگان و دانشمندان عراق در مدرسه صورت میگرفت.
ایشان هماره در اندیشه حلّ مشکلات طلاب بود و با زحمات فراوان توانست برای طلاب مدرسه، معافیّت تحصیلی بگیرد.
شاگردان
کاشف الغطا در طول سالیان دراز تدریس شاگردان بسیار تربیت نمود.از جمله:آیتالله العظمی سید محسن حکیم،آیتالله محمد جواد مغنیه (نویسنده معروف) و شهید آیتالله قاضی طباطبایی «امام جمعه تبریز»
کاشفالغطا در این کتاب مینویسد:
نخستین فردی که بذر تشیع را در سرزمین اسلام کاشت بنیانگذار اسلام، حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود. دهها حدیث در کتابهای اهل سنت آمده است که در آنها پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ، علی ـ علیه السّلام ـ و شیعیانش او را رستگاران جهان آخرت یاد کرده است ... اندیشه شیعی از زمان پیامبر آغاز شد ... شیعه در لغت به معنای «پیرو» است و به پیروان حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در زمان پیامبر، شیعیان علی ـ علیه السّلام ـ میگفتند ...
سلمان فارسی که پیامبر دربارهاش فرمود سلمان از اهل بیت ماست و ابوذر که پیامبر دربارهاش فرمود آسمان سایه نیفکنده و زمین در برنگرفته کسی را که راستگوتر از ابوذر باشد، هر دو از یاران حضرت علی بودند.
ابوالاسود دوئلی، بنیانگذار علم نحو از شیعیان حضرت علی ـ علیه السّلام ـ است. خلیل بن احمد فراهیدی، بنیانگذار علم لغت و عروض نیز از یاران اوست. ابومسلم معاذ بن مسلم هراء، پایهگذار علم صرف و عبدالله مفسر بزرگ قرآن نیز شیعه بودند. محمد بن عمر واقدی نخستین فردی که علوم قرآنی را گردآوری کرد، شیعه بود. ابورافع بنیانگذار علم حدیث و پسرش علی که نخستین فردی است که کتابی در علم فقه نوشت و پسر دیگرش عبدالله که نخستین مسلمانی است که کتابی در علم تاریخ نوشت، شیعه بود.
ابان بن عثمان الاحمر شیعی نخستین فردی است که کتابی در علم تاریخ اسلام نوشت ... نابغه جعدی، کعب بن زهیر، فرزدق، کمیت، حمیری، دعبل، ابونواس و ... بسیاری از شاعران بزرگ عرب در دامان مکتب شیعه پرورش یافتند. آیا این بزرگان میدان دانش، ادب و جهاد میخواستند اسلام را نابود کنند؟!
ولایت فقیه
کاشفالغطا بخوبی نقش زمان و مکان در اجتهاد را یافته بود و بر این باور بود که نباید احکام اسلام در تنگنای سلیقه مجتهد قرار بگیرد، زیرا فرجام چنین کاری این است که احکام اسلام، به صورت خشک و بیروح درآید.
کاشفالغطا در مورد اختیارات ولایت فقیه نظرات بسیار بلندی دارد. امام خمینی (ره) میفرماید:
ولایتی که برای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان است، برای فقیه نیز ثابت است. موضوع ولایت فقیه چیز تازهای نیست که ما آورده باشیم. بلکه این مسئله از اول مورد بحث بوده است ... به طوری که نقل کردهاند، مرحوم کاشفالغطا نیز بسیاری از مطالب را فرمودهاند.
او درباره حدود اختیارات ولی فقیه مینویسد:
ولایت فقیه همه مواردی را که به مصلحت اسلام و مسلمانان است، در برمیگیرد.
اهل سیاست
آیتالله کاشفالغطا همواره در مسایل سیاسی دخالت میکرد. برخی از کجاندیشان که دین را از سیاست جدا میدانستند. از او میپرسیدند چرا در سیاست دخالت میکند. او در پاسخ میگفت: اگر سیاست به معنای پند، راهنمایی، نهی از فساد، نصیحت و مبارزه با استعمار است من اهل سیاستم. آری، من تا فرق سر غرق در سیاستم. چنین سیاستی از واجبات است. پدر، پدربزرگ، جد و تمام خاندان من، بیش از سیصد سال رهبری دینی جهان اسلام را بر عهده داشتند. در زیارت جامعه، درباره ائمه معصوم آمده است: انتم ساسه العباد:شما سیاستمداران مردم هستید. سیاست ما سیاست پیامبر و امامان است.
زمانی هم کاشفالغطا نامهای به محمد علی جناح، اولین نخستوزیر پاکستان مینویسد و هدفهای استعماری پیمانهای نظامی آمریکا را به او گوشزد میکند.
سرجان تروتبیک، سفیر انگلیس در عراق، در تاریخ ۲۷ محرم ۱۳۷۳ ق. به دیدار کاشفالغطا میرود. گفتگو بین آنها درباره کمونیسم، اسرائیل و مسایل دیگر صورت میگیرد. کاشفالغطا جنایتهای انگلیس در جهان را به او گوشزد میکند. سفیر که درمانده بود، میگوید: آیا در این کتابخانه بسیار بزرگ شما که هزاران جلد کتاب در آن هست، کتابی علیه ما هست. سفیر فکر میکرد که کاشفالغطا پاسخی نخواهد داشت. زیرا کتابهای او درباره فقه، اصول، تفسیر، حدیث و دیگر علوم اسلامی است که در آنها اسمی از انگلیس هم نیامده است. کاشفالغطا فریاد برآورد: کتاب که چیزی نیست. قلبهای همه ما علیه شماست. از دل یکایک ما به خاطر نیزهای که شما به جهان عرب زدید، خون میچکد.
گفتگوی کاشفالغطا با سفیران انگلیس و آمریکا با نام «محاوره الامام مع السفیرین»، سه بار در نجف و یک بار در آرژانتین چاپ شد.
سایت آیت الله العظمی شیخ محمّدحسین کاشف الغطاء: kashifalghita.com
تألیفات
شمار تألیف او از هشتاد کتاب و رساله فراتر میرود، ولی بیشتر آنها هنوز چاپ نشدهاست. برخی از مهمترین تألیفات منتشر شده و منتشر نشده وی به این شرح است: کتاب الدعوة و الاسلام یا الدعوة الاسلامیة الی مذهب الامامیة، المراجعات الریحانیة یا «النقود و الردود» یا «المطالعات و المراجعات»، الآیات البینات فی قمع البدع و الظلالات،التوضیح فی بیان ما هو الانجیل و من هو المسیح (به شبهات مبلغان مسیحی پاسخ گفتهاست)و ...
وفات
آیتالله العظمی شیخ محمد حسین کاشف الغطا سرانجام پس از عمری مجاهدت و تلاش خستگی ناپذیر در روز دوشنبه 18 ذیقعده 1373 هجری قمری در کرمانشاه درگذشت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد. تشییع جنازه باشکوه او در نجف تا قبرستان وادیالسلام گویای علاقه وافر مردم به او بود. مراسم یادبود رحلت او در عراق، ایران، پاکستان، لبنان و بسیاری از کشورهای مسلمان برگزار شد.
کاشفالغطا از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت. بیش از هشت هزار بیت شعر از او به یادگار مانده است. او کتابهای بسیار سودمندی نیز به نگارش درآورد، که چندی از آنها چاپ شده است.
دعای پدر بزرگ محمّدحسین در کنار کعبه
در کتاب «قصص العلما» تنکابنی و «عبقات العنبریة لطبقات الجعفریة» شیخ محمد حسین کاشفالغطاء و «روضات الجنات» خوانساری آمده است: شیخ جعفر کاشفالغطاء در زیارت بیتالله الحرام از خدا درخواست عجیبی را مطرح کرد.
همراهان ایشان، مرحوم سید مهدی بحرالعلوم و سید محمدجواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه) نقل میکنند که شیخ جعفر داخل بیتالله الحرام شد و چنین دعا کرد: «خدایا، خاندان و ذریه ام را بی فقیه مگذار!»، سید بحرالعلوم به او گفت: «ای شیخ: خدا دعایت را مستجاب خواهد کرد».
اکنون و با گذشت بیش از دو قرن از این موضوع خاندان کاشفالغطاء علمای برجستهای را تربیت کرده و این خاندان عالمپرور همچنان به فعالیتهای علمی دینی خود ادامه میدهد و اکنون دو دههای است مؤسسه «کاشف الغطاء العامة» با هدف احیای یادگارهای اهلبیت (ع) در شهر مقدس نجف تأسیس شده است.