فراموش کردم
رتبه کلی: 418


درباره من

FarZad

: )



تَــمآم زنـــدگی ام بـآ
همــین یکــ عِبــآرتـــ میگــذرد

" بـیـــخــــــــــیال "



... Par Par
... Par Par (Bad--Boy )    

روحــــــ الله داداشیـــ....

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۲/۲۲ ساعت 18:49 بازدید کل: 1171 بازدید امروز: 170
 

 

سلام{#}

خیلی وقته دیگه کسی مطلب نمیزاره{#}

مطلب های عاشقانه هم از مد افتاده{#}

چند روز پیش خواب روح الله داداشی دیدم{#}

هوس کردم واسه روح الله داداشی مطلب بزارم{#}

به همه پهلوانا و قهرمانا ارادت خاصی دارم مخصوصا روح الله داداشی{#}

 

آهنگ این مطلب از فرشاد و مهدی هستش که از بچه های میانه هستن و پسر عمه های منن{#}

 

پس زود آهنگو play کن {#}

 

 

 

 

cclliip957398797437686115796406vviiddeeoo  

 

 

 

hugvtfvbhum            klhgfhtmghmyt

 

 

او از والدینی اهل میانه در کرج به دنیا آمد.او دهمین فرزند خانواده و کوچکترین پسر خانواده در میان ۷ برادر و ۴ خواهر بود. در دوران نوجوانی تابستانها دست فروشی می‌کرد. او فعالیت ورزشی خود را با رشته کشتی شروع کرد و دو سال به آن پرداخت، امّا بعد به پرورش اندام روی آورد. او در این رشته بسیار موفق بود و بعد از یکسال به مقام قهرمانی کرج دست یافت. روح الله تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد 

 

 

ygfujftrgydrfydedertg

 

 

 

افتخارات:

در رشته پرورش اندام:


  • ۷ دوره قهرمان کرج
  • ۲ دوره قهرمان تهران
  • 2 دوره قهرمان ایران                                 
  • در قویترین مردان:

  • یک دوره چهارم ایران
  • ۲ دوره سوم ایران
  • ۱ دوره قهرمانی کشور
  • ۲ دوره قهرمانی قوی ترین مردان آهنین
  • ۱ دوره سوم جهان
  • ۱ دوره اول جهان
  •  

     

    jhnklnhklnh    jhnklnhklnh   jhnklnhklnh

         

     

     

    روح‌الله شهرت و محبوبیتش را نه فقط به خاطر مدال‌های طلایی رنگش، که به خاطر

    کمک‌هایش به نیازمندان به دست آورده بود؛ کمک‌هایی که هیچ‌کس آنها را نفهمید و او بدون

    آن‌که حتی به برادرش که نزدیک‌ترین کسش بود بگوید؛ آنها را انجام داده است. علی داداشی

    در این مورد می‌گوید: «دختر خانمی از یکی از شهرهای شمالی کشور آمده بود و در مراسم

    روح‌الله شرکت کرد. او خیلی اصرار داشت مرا ببیند، وقتی با هم روبه‌رو شدیم گفت شما مرا

    می‌شناسید؟ هرچه فکر کردم او را به خاطر نیاوردم .

    او به من گفت 10 سال قبل شما یک مغازه مشاوره داشتید. من آن زمان یک دختربچه

    دستفروش بودم که هر از گاهی به مغازه شما می‌آمدم و شما از من جوراب می‌خریدید،

    برادرتان یک روز از من جوراب خرید. وقتی جوراب را به او دادم،از من پرسید کلاس چند هستم؟

    اما من همان سال به خاطر فقر مالی خانواده ام ترک تحصیل کرده بودم. او وقتی قصه

    زندگی‌ام را شنید کاری کرد که زندگی مرا تغییر داد. او گفت تو به کارت ادامه بده اما درست را

    رها نکن.من هزینه تحصیلت را می‌‌دهم.

    الان من سال دوم دانشگاه هستم و تا به حال تمام هزینه‌ها و مخارج تحصیلی من را برادرتان

    داده است. وقتی در روزنامه خبر مرگ او را خواندم احساس کردم دنیا به آخر رسیده است. من

    حامی‌ام را برای همیشه از دست داده‌‌ام. اگر او نبود شاید زندگی‌ام طور دیگری رقم می‌‌خورد و

    معلوم نبود چه سرنوشت شومی در انتظار من بود. اما او هدیه‌ای به من داد که هرگز نمی‌توانم

    آن را فراموش کنم. او به من زندگی داد.

    دختر جوراب‌فروش تنها کسی نبود که روح‌الله به او کمک کرده بود او هفته‌ای یک‌بار به کهریزک

    می‌رفت و ماهانه مبلغی را به بهزیستی و سالمندان کهریزک پرداخت می‌کرد. او حتی جایزه

    یکی از مسابقاتش را به خانواده‌ای بخشید که وضعیت مالی بدی داشتند و دخترشان دیالیز

    می‌شد». علی داداشی، برادر مرحوم؛ حالا بلند هق‌هق می‌زند و گریه می‌کند

     

     

     

     

    لفیزفبتبلغتبفایبقفعقب      لبزتدسطتلارامن

     

     

     

          

         

    قهرمان کشورم نازم به آن دَستــــــان تو 

    پاکی و صدق و صفا می بارد از دامان تو

    آفرین بر آن مقام و آن مدال رنگیــــــــت

    مرحبا بر آن وقار و غیرت و ایمان تـــــو

    دست تو خورده ضریح پاک ِ مولایت حسین

    بوده چون فرزند زهرا یارو پشتیبان تــــو

    کارگردان وطن نازد به دســــــت دادن ولی

    دست تو در پشت خود شد عزّت شایان تو

     

     

       

    sdfgbdrfygddddddddds

     

    dfstgerfyhfgjnfjf

     

     

     

     

    پهلوانان نمی میرند{#}

     

     

    tgfyrtgyftryyfytfff

     

     

     

    ماشالله.هیکلو نیگا.اووووووووووووف{#}{#}

     

     

     

     

     

     

    اینم نی نی گی های  داداش روح الله{#}

    اتغبلغعلعلعهاهاهعلاعهلاعهعه

     

     

     

     

     

     

     

    پهلوان 2 ساعت گوگلو گشتم 2 سطر شعر و مطلب باحال دربارت ننوشته بودن فقط زندگی نامت بود

    شرمنده که نتونستم بیشتر از این بنویسم !!

    {#}

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    این مطلب توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۲/۲۲ - ۱۹:۰۲
    اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
    برچسب ها:

    1
    2
    3
    4
    5
    6
    7
    8
    9
    10
    11
    12
    13
    14
    15
    16
    17
    18
    1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18


    لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
    فراموش کردم
    تبلیغات
    کاربران آنلاین (2)