سلام دوستان،اسمم شاهین ایرانی و عاشقی دلشکسته ام که عشقش رو ازش گرفتن و کمرش رو شکوندن،از روزی که شکست خوردم با خوندن اشعاری از شعرای بزرگ سرزمینم ایران قلبم رو تسکین میدم و بعضی وقتها هم خودم چند سطری شعر نو میگم...(اینم یکیشه،امیدوارم خوشتون بیاد) بارش چشم... باز چشمم ز غم دوری تو میبارد،خیس خواهد شد همه خاطره ها،خاطراتی که نشان از یک عمر،عاشقی دارد و دلباختگی،یادم آید که یه شب از سر شوق،باهم از روی زمین برخاستیم،پر گشودیم بر آسمان بیکران،پا نهادیم در خانه ای رویایی،واقعا زیبا بود،تو از او زیباتر،با دو چشمی پر برق،خنده هایت همه بود از سر شوق،شکر بادت خدایا،چه مبارک سحری بود چه فرخنده شبی،شکر بادت خدایا صد بار،که چه معشوق دلی دارم من،گویی از دنیا کم ندارم هیچ من،این سخنهای دلم بود که آن شب گفتم،ناگاه...،خنده هامان به دو صد ناله و آه تبدیل شد،قدم نحس رقیب،باغ عشقم را ویرانه ساخت،نفرینت باد ای رقیب یکصد سال،که مگر من چه به تو کرده بودم؟،که چنان خنجری آقشته به زهر، زدی از پشت به من؟،باز چشمم ز غم دوری تو میبارد، خیس خواهد شد همه خاطره ها... |